خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 83

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 83 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

 

سریال دختر سفیر قسمت 83

سنجر برای آوردن دخترش به سمت خانه گدیز به راه می افتد و الوان با دیدن سنجر می گوید همراه او می رود تا ملک را بیاورند.

پاو دنبال فرصتی است تا موضوع یحیی را به سنجر بگوید. از آن طرف گدیز با ناراحتی به خانه اش می رسد و موگه با دیدن صورت او کبود شده می فهمد که با سنجر دعوا کرده است. گدیز با عصبانیت می گوید: «می خواستم به ناره بگم که عاشقشم. سنجر فهمید و کتکم زد. بدتر اینکه قدغن کرده به عمارت افه پا بذارم. اونجا خونه پدربزرگ ما بود.»

موگه به او هشدار می دهد و گدیز می گوید: «می خوام این بار این اشتباه رو بکنم و به اون بگم که دوستش دارم تا اون به عشق من فکر کنه.» موگه با ناامیدی نگاهش می کند.

ناره و گاوروک در مورد زهرا صحبت می کنند و ناره می گوید زهرا هم عاشق گاوروک است اما گاوروک می گوید او به نگهبان خانه اش دل نمی بندد و ادامه می دهد: «مثل تو و سنجر که نتونستید به هم برسین.»

در همین موقع زهرا وارد اتاق می شود و کنار گاوروک می نشیند.

خالصه وقتی آنها را کنار هم می بیند رو به اشه نامزد گاوروک می گوید که وقتی حال گاوروک خوب شد عروسی می کنند.

زهرا با شنیدن این حرف به سرفه می افتد.

در همین حین قهرمان با دو دسته گل از راه می رسد و یکی از گل ها را به ناره می دهد و زهرا که از کودکی و بعد از آن تصادف با قهرمان مشکل دارد می گوید: «فرشته نجات شدی. هم ملک و گاوروک رو موقع تصادف نجات میدی، هم ناره و سنجر رو به بیمارستان می رسونی.»

از آن طرف سنجر و الوان به خانه گدیز می رسند و الوان بالاخره جرات پیدا می کند و مقابل عمارت گدیز به سنجر می گوید که یحیی با آکین همدست شده و از او پول گرفته و ناره را به او فروخته و به سنجر یادآوری می کند که یحیی اشتباهات زیادی کرده و حتی خواسته سر او هوو بیاورد و می گوید می ترسد یحیی به دست او کشته شود.

سنجر ناباورانه به حرف های الوان گوش می دهد.

در عمارت افه قهرمان بالاخره با ناره خداحافظی می کند و به دیدن بنفشه می رود و با دیدن او می گوید: «شنیدم باردار هستیدو اومدم تبریک بگم.»

و با صدای آرام ادامه می دهد: «می دونم از وجود ناره در عذاب هستی. فردا موقع ظهر به آدرسی که بهت میدم بیا.»

و با عجله از آنجا خارج می شود. بنفشه که دنبال فرصتی برای خلاص شدن از دست ناره است خوشحال می شود.

از آن طرف سنجر بعد از شنیدن حرف های الوان به گدیز می گوید: «جریان یحیی رو می دونم. فردا بیارش تا ازش حساب بکشم. الان عصبی ام و می ترسم بلایی سرش بیارم.»

بعد سنجر سراغ ملک می رود و او را می بوسد. ملک می گوید: «اگه بنفشه رو طلاق بدی و با مامانم ازدواج کنی منم تو رو می بخشم و از بچه بنفشه هم ما نگهداری می کنیم.»

سنجر می گوید: «ما نمی تونیم یه بچه رو از مادرش جدا کنیم.» و ملک دوباره قهر می کند و سوار ماشین پدرش می شود.

گدیز سنجر را به گوشه ای می برد و می گوید: «حق نداری ناره رو عذاب بدی و اون رو تو خونه ای نگه داری که زنت هم اونجاست.»

سنجر با خشم می گوید: «در مورد علاقه ت به ناره چیزی نگو چون ناراحتش می کنی.»

گدیز می گوید: «اگه بهم یه شانس بده چی؟» سنجر جواب می دهد: «در اون صورت ما دشمن هم خواهیم شد. من دوستی و برادریمون رو فراموش خواهم کرد.» اما گدیز تصمیمش را گرفته و دیگر هیچ چیز برایش اهمیتی ندارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 83 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 84 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *