خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 201

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 201 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 201

بچه ها همراه انور به دیدن عارف می روند و کنار قهوه خانه ی او می نشینند و با خوشحالی در مورد همه چیز با هم صحبت می کنند. حتی دوروک به عارف می گوید که پدرش خانه ای گرفته که خیلی به خانه ی انها نزدیک است.

عارف از شنیدن این حرف ناراحت می شود و سکوت می کند.

کمی بعد سارپ همراه کسی به محله می آید و کلاهی روی سرش می گذارد تا شناخته نشود.

او دوستش را برای اینکه اندازه دیوارهای خانه را بگیرد به بالا می فرستد و خودش با دیدن بچه هایش کنار عارف حسابی عصبانی می شود.

انور به دیدن جیدا می رود و اول از موی کوتاه کرده ی او تعریف می کند.

بعد هم از او می خواهد تا برای دوخت و دوز لباس ها به شرطی که حق زحمتش را بگیرد کمکش بکند.

جیدا قبول می کند اما می گوید که نمی تواند کار در پاویون را رها بکند چون خرج و مخارج آردا خیلی زیاد است.

انور هم او را درک می کند. کمی بعد بچه ها همراه عارف به خانه شان می روند. آنها از دیدن جیدا و خانه شان که حسابی دلشان برایش تنگ شده بود حسابی خوشحال می شوند.

از طرفی سارپ هم به مغازه های لوازم خانگی می رود و هرچیزی که برای یک خانه لازم است را می خرد.

سوات با عصبانیت رو به مونیر می گوید: «اونا چطور میتونن از نظیر دعوت بکنن؟ اگه نظیر وسط مهمونی بگه که نمیخواسته پول و منال سارپ رو بگیره چی؟ »

مونیر فقط می گوید: «ازم میخواین چیکار کنم؟ » و سوات در حالی که به فکر فرو رفته به او خیره می شود.

وقتی بهار و خدیجه از کافه ی امره بیرون می روند. امره آنها را صدا می زند و می گوید: «میدونم کنجکاو بچه ی جیدا هستین.

تا الان هرجوری بوده همونجوری پیش میره. انگار که چیزی نشنیدم. » بهار با جدیت می گوید: «ولی شنیدین! »

و همراه خدیجه آنجا را ترک می کند و به سمت خانه راه می افتند. وقتی بهار وارد خانه می شود با استقبال گرم بچه ها و جیدا روبرو می شود و ظاهرش را حفظ کرده و لبخند می زند.

بعد هم به دستشویی می رود و به محض رسیدن بالا می آورد و به ییلز فکر می کند و بغض می کند.

نصفه شب، سارپ و دوستش پنهانی وسایل سارپ را بالا می برند تا جابجا بکنند. جیدا متوجه انها می شود و تعجب می کند و به عارف زنگ می زند و این را خبر می دهد.

سارپ در خانه می ماند و دوستش برای بردن بقیه وسایل پایین می رود که عارف سر می رسد و بعد کمکش می کند تا وسایل را بالا ببرد. او وقتی به خانه می رسد و می بیند که لامپ هایش خراب است سعی می کند آنها را درست بکند و هرچقدر که پسر با تعارف و خواهش از او می خواهد این کار را نکند، عارف کار خودش را می کند.

سارپ هم گوشه ای از خانه پنهان شده و منتظر است که تا بالاخره عارف آنجا را ترک می کند. بعد هم سارپ به همراه دوستش تا صبح، مشغول رنگ کردن و تمیز و مرتب کردن خانه می شود.

سارپ بدون این که لحظه ای خواب به چشمانش بیاید صبح با هیجان به در خانه ی بهار می رود و به بچه ها می گوید تا همراهش به خانه ی جدید بیایند. بچه ها با ذوق و شوق از پله ها پایین می روند و که سارپ لبخندی زده و میگوید: «راه خونه که از اونجا نیست. باید بریم بالا. »

بچه ها با ذوق بیشتر به طبقه بالا می روند. از طرفی بهار از پنجره ی خانه کوچه را نگاه می کند تا سارپ و بچه ها را ببیند که ناگهان صدای بچه ها را از بالای سرش می شنود.

نیسان و دوروک با هیجان می گویند: «مامان ببین. خونه بابا اینجاست. خیلی خوشگله. » بهار و عارف و جیدا با تعجب و در حالی که شوکه شده اند به انها خیره می شوند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 201 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 202 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *