خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 96

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 96 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 96

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 96

دمیر در کلوپ شهر، از دلالانی که سر میز دیگری نشسته اند می شنود که آنها به عمد پرتغال های زمینداران را نمیخرند تا قیمت افت کند و سپس آنها را با قیمت ناچیز بخرند و به استانبول ببرند. او از شنیدن این قضیه ناراحت و عصبی می شود.

شب وقتی که او به خانه می رود، ماجرا را به هولیا میگوید. هولیا پیشنهاد میدهد که او همه پرتغال ها را بخرد تا جلوی ضرر زمین داران را بگیرد و به آنها خوبی کند.

وقتی ایلماز به خانه می‌رود، تکین با دیدن دست او متوجه می شود که او به عمد خودش را مجروح کرده تا مژگان با او حرف بزند. ایلماز میگوید که با مژگان حرف زده، اما بی فایده بوده و مژگان او. او نبخشیده است.

در خانه غفور منتظر است تا دمیر آنها را صدا بزند و زمینی را به عنوان تشکر به گولتن بدهد.

کمی بعد، دمیر و هولیا از گولتن میخواهند پیششان برود. ثانیه و غفور نیز همراه گولتن می روند.

دمیر از گولتن بابت کارش تشکر کرده و سپس می‌گوید که او دوباره میتواند به ویلا برگردد و یکی از زمینهایشان را نیز به او میدهند.

گولتن خوشحال شده و تشکر میکند. غفور بیشتر خوشحال می شود و برای زمین نقشه میکشد.

صبح روز بعد، غفور میخواهد همراه گولتن و هولیا برای ثبت سند زمین برود، اما هولیا از غفور میخواهد خانه بماند.

وقتی گولتن با سند به خانه برمیگردد،غفور از اینکه هولیا سند زمین را به جای او به اسم گولتن کرده عصبانی می شود و می‌گوید که آنها نباید زمین را به اسم یک دختر می‌کردند و با رسم و رسوم بازی کرده اند و به جای غفور به یک دختر بها داده اند.

ثانیه از او میخواهد آرام باشد و سپس به غفور میگوید که او باید کارهای زمین گولتن را انجام دهد و به آنجا رسیدگی کند و اینگونه میتواند محصولات زمین را برای خودش بفروشد.

دمیر همه زمین داران را جمع کرده و می‌گوید که قصد دارد برای جلوگیری از ضرر آنها، پرتغال هایشان را بخرد. آنها همه می‌گویند که پرتغال ها را به ایلماز فروخته اند.

دمیر متوجه می شود که ایلماز پرتغال ها را به یک کارخانه آبمیوه سازی در آلمان فروخته است و بخاطر این قضیه معروف شده و همه در این مورد صحبت میکنند.

‌او به شدت عصبانی می شود.

شب، دمیر از یک نفر میخواهد تا ماشین ایلماز. او دستکاری کند.

روز بعد، هنگامی که مژگان میخواهد به بیمارستان برود، متوجه می شود که ماشینش خراب شده است.

ایلماز که از آنجا رد می شود، پیاده شده و ماشین خودش را به مژگان می دهد تا به بیمارستان برود و آپ مشغول تعمیر ماشین مژگان می شود.

زلیخا که برای خرید بیرون رفته است، مژگان را میبیند و سوار ماشین می شود و میگوید که میخواهد با او حرف بزند.

مژگان مایل به حرف زدن با زلیخا نیست اما به اصرار زلیخا قبول میکند. آنها در جاده به سمت بیمارستان می روند که ناگهان مژگان متوجه می شود که ترمز ماشین بریده است.

hمیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 96 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 97  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *