خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 204

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 204 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 204

فریده بعد از اینکه آدرس جیدا را از یکی ار پرسنل کافه فهمیده به در خانه ی جیدا می رود.

جیدا وقتی در را باز می کند و با او روبرو می شود با ترس دوباره در را می بندد. فریده در راهرو فریاد می زند: «جیدای بی حیا فکر کردی میتونی پسر منو تو تله بندازی آره؟ » بهار از خانه اش بیرون می آید و به فریده اعتراض می کند و وقتی میبیند حرف توی گوش او نمی رود می گوید: «جیدا به پسر شما کاری نداره. اون نامزد داره. » فریده می گوید: «چه نامزدی؟ کی این زنیکه رو میگیره؟ »

سارپ جلو می آید و می گوید: «نامزدش منم. اگه بیشتر از این در مورد جیدا این چرت و پرت هارو بشنوم بد میبینین. » فریده جا می خورد و ساکت می ماند. سارپ هم به خانه ی جیدا می رود. جیدا می گوید: «فکر نکن چون این کارو در حقم کردی اشتی کردیم. »

یوسف سراغ قیسمت می رود و به او می گوید: «تو دختر منی اره؟ »

قیسمت از او رو برمی گرداند و می گوید: «من از اینجا به بعد به بابایی مثل تو احتیاج ندارم. تو بابای رویایی هیچ بچه ای نیستی. حتی عارف هم که با تو زندگی کرده دوستت نداره. » و می رود. یوسف با ناراحتی به خانه برمی گردد و از عارف می پرسد: «تو دوستم نداری عارف؟ »

عارف از این سوال او جا می خورد و می پرسد: «تو حالت خوبه؟ الان یادت افتاده ؟ »

یوسف می گوید: «یعنی دوستم نداری؟ » عارف جواب می دهد: «همچین چیزی نگفتم. »

یوسف با خوشحالی می پرسد: «پس دوسم داری؟ » عارف می گوید: «همچین چیزی هم نگفتم! »

صبح که می شود یوسف برای عارف میز صبحانه ی مفصلی می چیند و با ذوق او را بیدار می کند.

روز جشن دوروک رسیده. بچه ها قرار است با پدرشان به خانه ی خدیجه بروند.

بهار و جیدا از قبل آماده می شوند تا به انجا بروند تا خانه را تزئین بکنند. جیدا یاد کادوهایی که ییلیز قبل از مرگش برای نیسان و دوروک با اولین حقوقش خریده بوده می افتد و آن را به بهار می دهد.

بهار با دیدن پیرهن های زیبایی که ییلز خریده گریه اش می گیرد.. بالاخره وقتی آنها از آپارتمان خارج می شوند جیدا به او می گوید: «عارف گفته نمیخواد بیاد ولی تو برو باهاش حرف بزن شاید منتظره تو بهش بگی. »

بهار هم سراغ عارف می رود و می گوید: «عارف بیا. اگه نیای دوروک ناراحت میشه. » عارف چیزی نمی گوید اما بعد به جیدا می گوید: «به بهار بگو میام نگران نباشه. » جیدا لبخند بزرگی به او می زند و راه می افتد.

پلیس ها به در خانه ی سارپ می روند و به او می گویند که باید به خاطر موضوعی به اداره پلیس بیاید.

سارپ تعجب کرده و می گوید: «من که کاری نکردم چرا بیام؟ » نیسان هم گریه اش می گیرد و می گوید: «نه بابامو نبرین. »

عارف بالا می آید و سارپ با دیدن او از بچه ها می خواهد آرام باشند و بعد می گوید: «شما با داداش عارفتون برین تا منم یکم بعد بیام. »

عارف به سمت بچه ها می رود اما هردو با ناراحتی به رفتن پدرشان خیره می شوند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 204 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 205 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *