خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 76

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 76 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت 76

حکمت به بهار زنگ می زند و می گوید: «رد ژولیده رو پیدا کردیم ولی هنوز نمیدونیم کجاست. »

بهار کمی ناراحت می شود و از او می خواهد که آدرس آپارتمان قبلی ژولیده را بدهد تا با همسایه هایش صحبت کند.

حکمت دستور میدهد تا پیامی بهار را به اپارتمان مورد نظر ببرد.

بهار وقتی زن همسایه را می بیند از او در مورد ژولیده می پرسد و می گوید که عروسش است.

زن همسایه می گوید که نمیدانسته ژولیده بچه هم دارد.

بعد هم بهار عکسی از سارپ را نشان او می دهد و می گوید که این شخص را می شناسد؟

زن همسایه با اینکه سارپ را دیده بوده می گوید نه و بعد از رفتن بهار به کسی زنگ می زند و می گوید: «کسی به اسم بهار اومد. همونطور که خواسته بودین گفتم سارپ رو نمیشناسم. »

بهار به پیامی می گوید که او را به خانه مادرش ببرد و پیامی از راه دیگری می رود و بهار متوجه این شده و از او می خواهد که ماشین را نگه دارد.

پیامی با شرمندگی می گوید: «خواست آقا سیف الله. »

سیف الله از بهار می پرسد که با حکمت چه کار دارد و بهار می گوید: « من از اون خواستم مادرشوهرمو پیدا کنه. من همسایه جیدام. »

سیف الله می گوید: «تو همونی هستی که دختر منو فریب داد؟! من باورت نمیکنم. »

بهار برای او همه چیز زندگی اش را تعریف می کند و می گوید که کاری به کار حکمت و زندگی اش ندارد.

سیف الله جلو می آید و زخم های بدن بهار را نگاه می کند و از بهار معذرت خواهی می کند و بعد هم به پیامی دستور می دهد تا بهار را هرکجا میخواهد برساند.

بهار به خانه خدیجه می رود و دنبال شیرین می گردد اما از او خبری نیست.

بهار به خدیجه می گوید: «اگه سارپ زنده باشه اون دختر تو میدونه کجاست. سارپ زنده ست چون پیاماشو تو گوشیم دیدم. »

خدیجه با دلسوزی می گوید: «شیرین اون پیاما رو خودش به خودش فرستاده.. »

بهار حرف او را باور نمی کند و لنگ لنگان روی مبل می نشیند و منتظر شیرین می ماند.

خدیجه از او می پرسد که چه شده و بهار می گوید: «اگه به زودی معالجه نشم ممکنه اصلا نتونم راه برم. ولی حتی اگه خون شیرین بهم بخوره من نمیخوام ازش استفاده کنم. »

همان موقع جیدا به بهار زنگ می زند و می گوید که نیسان بهانه او را می گیرد و زودتر خودش را برساند.

بهار هم می گوید باشه و وقتی بچه ها را می بیند برایشان تعریف می کند که دنبال شیرین رفته ولی پیدایش نکرده.

دوروک به او می گوید: «خاله م پیش مامان بزرگ نیست. خونه بورا ایناست. »

بهار فورا بلند می شود تا به خانه موسی خان برود. از طرفی شیرین با موذی گری رو به ژاله و موسی می گوید: «لازم نیست جلوی من نقش بازی کنین که خوبین. بورا بهم گفت میخواین طلاق بگیرین. »

ژاله می گوید: «بورا که نمیدونه طلاق چیه! بورا اصلا حرفای مارو نشنیده. تو بهش گفتی اره؟ تو آدم شیطان صفت پسر منم زهرآلود کردی. پاشو گمشو بیرون از این خونه. »

شیرین هم وسایلش را جمع میکند تا برود.

او منتظر تاکسی می ماند و همان موقع تاکسی ای که بهار را سوار کرده از راه می رسد و آن دو به هم خیره می مانند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 76 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 77 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *