خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۲۴ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۲۴ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۲۴

 

حکمت وقتی میبیند بهار به خوبی از پس ماجرای امران برامده به او زنگ میزند و از او تشکر میکند و میگوید هر کمکی از دستم بربیاد برات انجام میدم.

بهار میگوید اقا یوسف صاحب اپارتمان میخواهد من را تا سر ماه بیرون کنه لطفا کمکم کنید.

از ان طرف یوسف به مغازه عارف میرود و میگوید که از بیرون کردن بهار منصرف شده.

سپس به او یاداوری میکند که مرشن از شوهرش طلاق گرفته و به محله برگشته و میخواهد با مادرش زندگی کند.

عارف با شنیدن اسم مرشان دست و پایش را گم میکند.

بهار خودش را با عجله به بیمارستان میرساند و در حیاط بیمارستان موسی خان را درحال صحبت با ژاله میبیند.

سپس داخل بیمارستان میرود و با دیدن انور گریه میکند و حال مادرش را میپرسد.

انور او را روی نیمکت مینشاند و همه ماجرا را تعریف میکند و میگوید خدیجه نمیخواست ما با تو ارتباط داشته باشیم چون میگفت شیرین رو از دست خواهیم داد،حتما یچیزایی میدونست من هم حالا متوجه شدم،به تو التماس میکنم از ما فاصله بگیر،من فقط میخواهم از خانواده ام مراقبت کنم.

بهار گریه کنان پیش ژاله میرود و خودش را دختر خدیجه معرفی میکند و میگوید باید مادرش را ملاقات کند.

ژاله از اشاره های انور به او میگوید موسی از شما خیلی تعریف کرده و میدونم که نسبت به بوراک خیلی مهربون بودی ولی الان نمیتونم اجازه بدم به دیدن مادرت بری.

بهار ناراحت میشود و به حیاط بیمارستان میرود.

ژاله از انور درمورد بهار کنجکاوی میکند و انور میگوید او دختر خدیجه از شوهر اولشه خیلی دختر خوبیه ولی شیرین دوست نداره ما با اون ارتباط داشته باشیم.

ژاله که دل خوشی از شیرین ندارد به بهار اجازه میدهد تا به بخش مراقبت های ویژه برود و مادرش را ببیند.

بهار درکنار مادرش مینشیند و اشک میریزد و به او میگوید اگه منو دوست نداری بخاطر بچه های من نرو،من به تو احتیاج دارم.
ودست مادرش را میبوسد.

شیرین که میخواهد برای اخرین بار قبل از ترخیص مادرش را ببیند به بخش مراقبت های ویژه می آید و با بهار روبرو میشود و داد میزند که او آنجا چه میکند؟

بهار دست های اورا میگیرد و به دیوار میکوبد و میگوید بالاخره میفهمم مشکل تو با من چیه.

ژاله هم به شیرین میگوید من به بهار اجازه ملاقات دادم.

شیرین با غضب به او نگاه میکند.

بالاخره انور شیرین را به خانه برمیگرداند و دوست موبایل فروش انور شارژری را که خواسته بود تحویلش میدهد.

شیرین با دیدن شارژر نگران میشود و فورا به اتاقش میرود و زیر کمد را میگردد اما اثری از گوشی نیست.

او وحشت میکند و با خود میگوید اگه گوشی دست پدرم باشه کار من تمومه.

از آن طرف انور گوشی را شارژ میکند و متوجه میشود اخرین فیلمی که سارپ از شیرین در کشتی گرفته انجاست و با نگرانی به فکر فرو میرود.

مرشان که دختر زیباییست به دیدن عارف میرود.

عارف روی خوش به او نشان نمیدهد و اورا از خود دور میکند.

مرشان جلوی اپارتمان مینشیند و وقتی بهار و بچه ها از راه میرسند به او میگوید تو دیگه کی هستی؟

بهار خودش را معرفی میکند و خودش را معرفی میکند.

مرشان میگوید من اهل این محله نیستم و دوباره برگشتم که اینجا زندگی کنم.

و به عارف که از پشت شیشه به انها چشم دوخته نگاه میکند.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن قسمت ۲۵ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *