خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۴۶ + زیرنویس و دوبله
زهرا به خانه آمده و با خوشحالی به هالیت و شاهیکا خبر میدهد که چاپ کتابش قبول شده است. شاهیکا که هماهنگ کرده بود کتاب او چاپ نشود، شوکه می شود. زهرا میگوید که به کتابفروشی دیگری رفته است و در ازای پرداخت پول کتابش چاپ می شود. هالیت وقتی قضیه را میفهمد از سادگی زهرا که بابت حق چاپ پول داده است عصبانی می شود و به او میگوید که از او کلاهبرداری شده است. او با زهرا دعوا میکند. زهرا ناراحت شده و به اتاقش می رود.
شاهیکا به اتاق اریم می رود و در آب او قطره ریخته و به خورد او می دهد. سپس او را عمدا با حرفهایش تحریک میکند که اریم نصف شب به اتاق ییلدیز برود و به او حمله کند.
در حیاط، لیلا پیش شاهیکا آمده و از او بابت گستاخی ییعیت و پیشنهاد شام به او گله میکند. شاهیکا سعی دارد به لیلا بفهماند که ییعیت با دختران رده بالا و پولدار در ارتباط است تا او را به سمت ییعیت جذب کند.
زهرا در اتاقش با ناشر تماس گرفته و متوجه می شود که آنها واقعا در حال چاپ کتابهای او هستند. او با خوشحالی پایین آمده و این خبر را به همه میدهد.
ییلدیز پیش هالیت آمده و به او میگوید که قصد خرید برای بچه دارد. هالیت میگوید تا زمان تولد بچه او نمی‌تواند خرید کند زیرا باید پدر او معلوم شود. ییلدیز میگوید که میداند هالیت، مطمئن است که بچه از اوست، وگرنه او را در این خانه نگه نمی‌داشت. او هالیت را تحت تأثیر و کنترل شاهیکا میداند.
شاهیکا به زهرا تبریک گفته و پیشنهاد میدهد بابت چاپ کتابش جشنی بگیرد. آنها شام می‌خورند و قبل از خواب شاهیکا دوباره به اتاق اریم رفته، و او را تحریک میکند که نیمه شب به ییلدیز حمله کند. بعد از خواب اهل خانه، اریم از اتاقش بیرون آمده و به زیرزمین می رود. او به اتاق رفته و به سمت ییلدیز حمله میکند. ییلدیز داد و فریاد میکند و همه در اتاق جمع می شوند. هالیت اریم را آرام کرده و به اتاقش می برد تا بخواباند. شاهیکا پیش او آمده و ییلدیز را مسبب حال بد اریم میداند و از هالیت میخواهد در اتاق را روی ییلدیز قفل کنند تا او در امان باشد.
صبح، شاهیکا ییلیز را صدا زده و میگوید که از هالیت شنیده است او لباس میخواهد. شاهیکا از لباسهای خودش که داخل پاکتی گذاشته به ییلدیز میدهد و همچنین مبلغ ناچیزی تا خرید کند. ییلدیز عصبانی شده و می رود.
جانر به اصرار امیر به کایا در مورد تقاضای کار لیلا میگوید. او لیلا را به عنوان خواهرش معرفی نمیکند. کایا از او میخواهد که لیلا را به شرکت بیاورد تا با او مصاحبه کند. لیلا به شرکت آمده و از دیدن کایا که او را دیروز دیده بود جا میخورد. آنها با یکدیگر صحبت کرده و کایا او را موقتا استخدام میکند. لیلا با خوشحالی می رود.
در خانه، شاهیکا دختری را مقابل چشم لیلا پیش ییعیت میفرستد و تظاهر میکند که او، دوست دختر ییعیت و دختر فردی پولدار است. او از این طریق میخواهد لیلا را به سمت ییعیت بکشاند.
بعد از آمدن هالیت به خانه، شاهیکا و هالیت برای نهار بیرون می روند. لیلا نیز به دانشگاه می رود. ییلدیز که منتظر فرصت بوده است با آیسل شروع به تزیین خانه برای گرفتن مهمانی برای بچه اش میکند.
مطالب مرتبط :
