خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 52

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 52  را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 1

سریال شعله های آتش قسمت 52

چچیک از تورمیس می پرسد که چرا اسکندر شیمال را دوست داشته؟ تورمیس می گوید: «درکش میکرد. به خاطر همین هر وقت اسکندر اشتباهی میکرد پیش شیمال میومد. شیمال هم بهش میگفت که همه چیز درست میشه و آرومش میکرد. » اسکندر برای دیدن اطلس به خانه ی تورمیس می رود اما وقتی تورمیس از راه می رسد و او را می بیند، با عصبانیت از اسکندر می خواهد همین حالا خانه را ترک کند و دیگر هم هرگز پایش را درون آن خانه نگذارد. تورمیس با نفرت می گوید: «بعد بلاهایی که سر کنعان اومد چطور روت میشه؟ دقیقا مثل چلبی شدی! » اسکندر با عصبانیت می گوید: «من باعث نشدم کنعان بمیره. تو از همه بیشتر باعثش شدی. بدون این که به نتیجه فکر کنی، ازش استفاده کردی.» تورمیس سیلی محکمی به اسکندر میزند. اطلس با ناراحتی اسکندر را در آغوش می گیرد. اسکندر سعی می کند جلوی او ناراحتی اش را فراموش کند و می رود. چیچک دنبالش می رود تا کتش را به او بدهد. اسکندر با ناراحتی می گوید: «دلت خنک شد؟ چون من بدبخت شدم. » چیچک می گوید: «میخوای دلم برات بسوزه؟ به خاطر این باید منو درک کنی. تو بودی که منو تو آتیش انداختی و باعث شدی نامزدم به زندون بیفته. وقتی مقصر خودت بودی منو مقصر نشون دادی. بدتر از همه عمو کنعان… » اسکندر از او می خواهد که بس کند اما چیچک می گوید: «من و تو باید با این گناه کنار بیایم. باید تاوانش رو با هم پس بدیم. شاید بعد این یه روزی بتونم بهت بگم اسکندر همه چیز درست میشه. شاید بگم این عذاب ترسناک رو با هم فراموش میکنیم… » اسکندر جا می خورد و به او خیره می شود اما بعد بدون حرفی میرود. جمره با ناراحتی مقابل لباسی که چلبی فرستاده نشسته تا تصمیم بگیرد. رویا می پرسد: « تسلیم نمیشی مگه نه؟ » جمره با غصه به او خیره می شود. اسکندر که دیگر تصمیمش را گرفته پیش چلبی برمی گردد. او می گوید: «فکر کردم که حق با توئه. فهمیدم تفاوتی که من فکر میکردم رو نداریم. » چلبی لبخند میزند و می گوید: «خوشحال شدم که راه درست رو پیدا کردی. » جمره لباسی که چلبی به او داده را می پوشد اما از شدت عصبانیت لباس را پاره می کند تا حرصش را خالی کرده باشد. او لباس های خودش را می پوشد و اماده می شود. عدنان دنبالش می آید اما جمره قبول نمی کند و می گوید: «خودم میام! » او قبل از رفتن به رویا می گوید: «میخوام باور کنم که نمیبازم. من میتونم شکستش بدم. » چلبی با خوشحالی در مجمع به همه خوش آمد می گوید. همه سراغ جمره را می گیرند و چلبی با اطمینان کامل می گوید که خودش را خواهد رساند. بالاخره جمره از راه می رسد اما روی خوشی به چلبی نشان نمیدهد. قبل از این که چلبی جلوی خبرنگاران اعلام نامزدی کند، همراه جمره به اتاق می روند. جمره سراغ گونش را می گیرد. چلبی می گوید: «وقتی با هم رفتیم خونه متوجه میشی. » و گردنبند گونش را نشان او می دهد. جمره با عصبانیت گردنبند را از دست او می گیرد و چلبی می گوید: «خودش خواست گردنبند رو نندازه. این روزا یکم از دستت دلخوره! » جمره چشمانش پر از اشک می شود و سعی می کند خودش را کنترل کند. وقتی چلبی را برای رفتن جلوی خبرنگاران صدا میزنند، او از جمره هم می خواهد کنارش باشد اما جمره لبخند کشداری میزند و می گوید: «من باهات نمیام! » چلبی با عصبانیت به او خیره می شود و جمره می گوید: «وقتی تو سر حرفت نمیمونی منم نمیمونم. » و برگه ی بروتکل طلاق را مقابل چشمان او پاره می کند و می گوید: «قول میدم ازت طلاق میگیرم. » چلبی وقتی ندارد و مقابل خبرنگاران می رود. همان موقع رویا و تورمیس و چیچک و عمر همراه سیمگه فندقچی، زنی که چلبی در پارک به شدت او را کتک زده بودند وارد جلسه می شوند. چلبی با دیدن سیمگه جا می خورد و نمیداند چه بگوید. سیمگه می گوید: «منو یادت اومد؟! من زنی هستم که تو پارک چشمه لی کتک زدی! » رویا هم جلو می رود و مدارکی که نشان می دهد حق با سیمگه است بین خبرنگاران پخش می کند. چلبی شوکه شده و حرفی برای گفتن ندارد… ساعتی قبل عمر با کمک کمیسر کورکوت سیمگه را پیدا کرده و او را راضی کرده بود تا مقابل چلبی بایستد…. رویا مقابل خبرنگاران در حالی که کنار جمره و تورمیس و چیچک ایستاده می گوید: «دیگه وقتشه که تو بترسی نه ما. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 51 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 52 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *