خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۵۴ + زیرنویس و دوبله

صبح ، وقتی کرم و عایشه پیش مشاور می روند و کرم پیشنهاد دیشب عایشه را عنوان می کند، عایشه که یادش نمی‌آید چنین پیشنهادی داده، ناراحت می شود و شروع به گریه می کند. کرم که انتظارش را نداشته، سریع از دل عایشه در می آورد.. مشاور متعجب می شود و تصمیم می گیرد بعدا نتیجه جلسه را اعلام کند.
نظمیه و ملاحت برای اینکه ارکوت با فیضا ازدواج نکند، دختری هم تبار خودشان که راضی به زندگی در خانه آنها باشد را پیدا کرده و به خانه می آورند تا با او صحبت کنند.
غزال در خانه ولکان تنها نشسته است. ولکان به همراه غنچه وارد خانه می شود. او شروع به تهدید غزال می کند و با دعوا و داد و بیداد او را به زور از خانه بیرون می کند و ولکان نیز از او می خواهد که دست از سرش بردارد.
کرم که ماجرای نامه مادرش را شنیده، پیش یلدا می رود و از او می پرسد که نامه را چه کسی برای او نوشته است اما یلدا به او اجازه دخالت و بازخواست نمی‌دهد.. کرم روی این قضیه حساس شده و در شرکت، به کمک یک آشنا، وارد سیستم خبرنگاری شده و روزنامه های قدیمی زمان جوانی مادرش که زمانی مدل بوده را چک می کند. او در روزنامه ها به عکس های مادرش و رفعت برمی خورد و از اینکه می فهمد مادرش قبلاً با رفعت رابطه داشته است جا می خورد.
در خانه، ملاحت مهمانی گرفته و همه همسایه ها را دعوت کرده تا ثانیه، دختر مورد نظر را نشان دهد. آنها بزن و برقص می کنند و منتظر ارکوت هستند. ارکوت ناگهان به همراه فیضا وارد خانه می شود. به ثانیه ناراحت می شود و از خانه می رود. آنها تا شب در مهمانی هستند و خوش می‌گذرانند.
کرم از دست مادرش عصبانی است. شب، رفعت به خانه آنها می آید. کرم قصد دارد قضیه را به روی او بیاورد و دعوا کند اما عایشه به هر طریقی می خواهد جلوی او را بگیرد. وقتی کرم می خواهد چیزی بگوید، عایشه سریع او را مقابل همه می‌بوسد و سالگرد دوستی شأن را بهانه می کند، تا کرم حرفی نزند. کمی بعد، صحبت از گذشته ها می شود و رفعت می گوید که قبلاً به یلدا پیشنهاد دوستی داده بوده اما او رد کرده. محسن بحث نامه را پیش میکشد و معلوم می شود آن نامه را برادر یلدا که نام او هم رفعت است، نوشته بوده. خیال کرم از این بابت راحت می شود.
صبح، عایشه حاضر شده تا بیرون برود که بسته روی میز را دوباره می بیند. او کنجکاو می شود و بسته را باز می کند و داخل آن یک قوی کاغذی می بیند و یادداشتی که برای محسن نوشته شده:« پسرت این را جا گذاشت.». عایشه می فهمد که قوی کاغذی را کرم آن شب در ویلا درست کرده و می فهمد بچه ای که در کودکی او را بوسیده و عشق اولش بوده، کرم است و احساس خوبی پیدا می کند. در همین لحظه، کرم وارد اتاق شده و به عایشه می گوید که مشاور طلاق تماس گرفته و باید پیش او بروند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *