خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۴۴ + زیرنویس و دوبله

کرم از عایشه خواسته بود که پروژه کارهای سرپیل را بعد از طلاق انجام دهد تا پشت سرشان حرفی نباشد. صبح، سرپیل دوباره آمده و خبر قطعی برای قرارداد آورده، اما عایشه وقت می خواهد تا چند روز دیگر اینکار انجام شود. جیدا در اتاق، سرپیل و عایشه را می‌بیند و کنجکاو می شود. وقتی بعداً از عایشه می پرسد، او جواب خاصی به جیدا نمی‌دهد.
ولکان به اجبار دختری که یلدا معرفی کرده و آویزانش شده، مجبور است برای فردا شب با او بیرون برود. او از کرم و عایشه قول می گیرد که حتما او را همراهی کنند تا تنها نباشد.
ستاره شناس که فال می گیرد، به خانه محسن آمده و برای هولیا طالع بینی می کند. یلدا وقتی آنها را می بیند، عصبانی می شود و شروع به مسخره کردن آن ها می کند. وقتی هولیا می رود، فالگیر به یلدا اصرار می کند که بنشیند. یلدا می گوید که به این خرافات باور ندارد اما وقتی حرفهای او را می شنود خوشش آمده و مشتری می شود‌. فالگیر به یلدا می گوید که نباید بگذارد محسن به سفر و تفریح خارج از شهر برود.
کرم و عایشه با یکدیگر پیش وکیل می روند. وکیل می گوید که کارهایشان را انجام می دهد و آنها در جلسه بعدی توافقی جدا خواهند شد. عایشه انتظار تمام شدن طلاق به این صورت را ندارد. او از حرفهایی که بین وکیل و کرم رد و بدل می شود، متوجه می شود که کرم قبلا با وکیل دوست بوده. عایشه عصبانی شده و از دفتر وکیل بیرون می آید. او به کرم می گوید پیش دوستش می رود، اما به خانه پیش مادرش می رود. کرم تمام فکرش پیش این است که دوست عایشه چه کسی می تواند باشد.
آنها بعد از ظهر به خانه برمی گردند‌. محسن در حال تدارک برای رفتن به کمپی در جنگل است و یلدا به او اجازه نمی‌دهد. آنها در حال دعوا کردن هستند و با وساطت کرم و عایشه آرام می شوند. کرم و عایشه تصمیم می گیرند برای اینکه محسن تنها نباشد، فردا با او به جنگل بروند.
نظمیه به جای رضا یک روز تمام به کافه رفته و از شدت سختی و شلوغی کار کلافه شده است و در آخر به کافه ضرر زده است.
جیدا که دوباره نقشه ای در سر دارد، به ارکوت زنگ زده و او را برای شرکت استخدام می کند. وقتی ارکوت پیش او می رود در مورد اینکه عایشه قرار است بازیگر شود برایش توضیح می دهد در حالی که عایشه قول گرفته بود این موضوع را کسی نفهمد و هنوز به کرم نگفته است.
جیدا در صفحه اجتماعی محسن، عکس جنگل رفتن عایشه و کرم را می بیند. او به یلدا زنگ زده و به بهانه کار داشتن با کرم، آدرس جنگل را از او می پرسد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *