خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۴۲ + زیرنویس و دوبله

کرم در شرکت جلسه گذاشته است. او حالا که رئیس شرکت شده بسیار جدی و خشک است. در جلسه همه از رفتارهای او تعجب می کنند. او کارمندان را تهدید به اخراج به خاطر کم کاری می کند. سیرما در ظاهر از این رفتار او خوشحال است. کمی بعد از جلسه، سیرما مدارکی دال بر اشتباهات مصرف شیر در آبدارخانه را برای کرم ارائه می دهد. کرم عصبانی شده و بی درنگ ارکوت را اخراج می کند. بقیه از این کار او متعجب می شوند و به او می گویند که بار اول دادن یک تذکر کافی بود. اما او به حرف هیکچس اهمیت نمی دهد.
ولکان می خواهد به غنچه در مورد قرار دیشب توضیح بدهد اما غنچه به روی خودش نیاورده و این قضیه را بی اهمیت جلوه می دهد و می‌گوید به من ارتباطی ندارد.
هولیا برای خودش و صمد استاد یوگا و پیلاتس گرفته و صمد را مجبور به ورزش می کند. محسن که در خانه بیکار شده است، دائم سرش در گوشی است و از همه چیز در حال عکاسی است و همه چیز را در شبکه اجتماعی منتشر می کند.
ارکوت بعد از اینکه اخراج می شود، فاز افسردگی گرفته و با صبری کنار دریا رفته، آهنگهای غمگین می خوانند. ارکوت کارت ورودی شرکتش را داخل آب می اندازد.
روز بعد، ارکوت پیش جیدا در باشگاه می رود و ماجرای اخراجش و کارهایی که کرم و سیرما می کنند و تصمیماتشان را برای او می گوید. جیدا که فکری به سرش زده، تصمیم به اقدامات جدیدی می گیرد.
شب بعد از شام کرم دوباره به شرکت می رود. عایشه تمام ذهنش درگیر رابطه او و سیرما است اما تا چیزی به کرم می گوید، او به حساب حسادت می گذارد. وقتی کرم به شرکت می رسد، سیرما در حال صحبت کردن با تلفن است و می گوید: «نمی‌توانیم روی کرم حساب کنیم و ناامید می شویم». کرم متعجب شده اما به روی خودش نمی آورد.
صبح در شرکت، کرم لیستی از افرادی که باید اخراج کند را به ولکان نشان می دهد. ولکان با این کار او مخالفت می‌کند. آن دو با یکدیگر بحث می کنند. عایشه به کرم می گوید: «اعضای این شرکت مثل خانواده تو هستند و شرکت آمریکایی بخاطر اهمیت خانواده این همکاری را با ما شروع کرد. آن وقت تو اعضای خانواده را از هم می‌پاشی و با اخراج کردنشان آنها را از زندگی می اندازی». کرم ناگهان به خودش می آید و با یادآوری مکالمه تلفنی سیرما، متوجه می شود که آنها نیز چنین چیزی را از کرم نمی خواهند.
وقتی قرار است کرم لیست کارمندان اخراجی را به اتاق سیرما ببرد، برایش کاغذ سفیدی برده و می گوید: «هیچکدام از کارمندان را اخراج نمی کنم و ما مثل خانواده هستیم.» سیرما از این حرف خوشحال شده و می گوید: « ما هم همین را می خواستیم».
او که انگار فقط برای امتحان کردن آمده بود، می گوید کار من با این شرکت تمام شده و قرار است مسئول دیگری از طرف شرکت فرستاده شود.
کرم و عایشه منتظر همکار جدید هستند، که در کمال تعجب میبیند جیدا وارد می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *