خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۴۰ + زیرنویس و دوبله

محسن را برای عمل جراحی قلب به بیمارستان می برند. همگی در بیمارستان جمع شده و منتظر نتیجه عمل هستند. یلدا با زخم زبان هایش به خاطر مقصر دانستن عایشه در بیمارستان اعصاب او را به هم ریخته است.
عایشه دم در بیمارستان می رود که دوباره معمر جلوی راهش سبز می شود. عایشه عصبانی شده و با او دعوا می کند. معمر اسم جیدا را می آورد و عایشه تازه می فهمد که همه چیز زیر سر جیدا بوده. او داخل رفته و قضیه را به کرم می گوید. کرم جیدا را صدا زده و بی هیچ حرفی با عصبانیت او را اخراج می کند و اجازه هیچ حرفی به جیدا نمی‌دهد.
بعد از تمام شدن عمل و به هوش آمدن محسن، او می خواهد که عایشه و کرم را ببیند. آن دو استرس می گیرند اما وقتی وارد اتاق می شوند، محسن به یاد نمی آورد که آخرین لحظه قبل از سکته چه شده بود و چیزی از معمر و حرفهای او یادش نیست.
بعد از دو هفته حال محسن خوب شده و از بیمارستان مرخص می شود. وقتی به خانه می آید، یلدا عمدا یاد او می‌اندازد که علت ناراحتی قبل از سکته معمر بوده است اما باز هم محسن حرفهای اویادش نمی آید. کرم و عایشه نیز چیزی به روی خودشان نمی آورند.
محسن از این بعد او بازنشسته شده و کرم رئیس شرکت است. او در شبکه اجتماعی صفحه ای برای خودش باز کرده و مدام در حال عکس گرفتن از خودش و فعالیت در صفحه است. او دیگر بیخیال همه چیز شده و نگران چیزی نیست.
صبح شرکت مودا با یک شرکت آمریکایی قرار دارد و روز مهمی است. کرم مضطرب است و می خواهد همه چیز خوب پیش برود. او به جای جیدا دختر دیگری را به عنوان سرپرست موقت استخدام کرده است. وقتی سیرما، سرپرست جدید وارد شرکت می شود همگی مبهوت زیبایی و تیپ او می شوند. عایشه از اینکه کرم او را انتخاب کرده حرص می خورد.
آنها در بالکن شرکت جلسه ای برای تمام کارکنان می گذارند تا سیرما خودش را معرفی کند.‌ او که فردی مغرور و مستبد است و نگاهی از بالا به پایین به همه دارد، در صحبت‌هایش می گوید که خیلی ها را که خوب کار نکنند اخراج خواهد کرد. عایشه از این حرف او بدش می آید و با او جر و بحث می کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *