خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۱۸ + زیرنویس و دوبله

لینک دانلود رایگان سریال عشق تجملاتی قسمت ۱۸

رضا وقت دکتر روانشناس دارد. قهوه خانه را به شاگردش می سپارد و به او می گوید تا دو سه ساعت دیگر برمی‌گردم.  در اتاق روانشناس نشسته و دکتر از او بابت رفتارها و پرخاشگری اش سوال می کند. او می گوید قبلاً ماهی یکی دو بار کتک کاری میکرد اما حالا هر روز کتک کاری دارد و کسی را می زند.

نظمیه و بوسه، دختر رضا می خواهند به خرید بروند. نظمیه از جلوی قهوه خانه رد می شود و می خواهد از رضا پول بگیرد که شاگردش می گوید نیست و دو سه ساعت دیگر برمی گردد.

کرم و ولکان و عایشه با هم در بالکن شرکت نشسته اند.  ولکان میگوید در لپ‌تاپ جیدا فایل را پیدا نکرده است. باید اتاقش را بگردند. تولد یکی از کارمندان شرکت است و همه قرار است در یک اتاق جمع شوند و فرصت مناسبی است برای گشتن اتاق جیدا. عایشه قبول نمی کند و می گوید رفتن به حریم خصوصی دیگران کار زشتی است. کرم میگوید جیدا خودش هم این کار را کرده است و ما برای حفظ آبرویمان مجبوریم.

موقع تولد عایشه یواشکی به اتاق کار جیدا می رود و آنجا را می گردد اما  چیزی پیدا نمی کند. غنچه وارد اتاق می شود و عایشه را آنجا می بیند. غنچه می گوید من می دانم دنبال چی هستی و آن فایل در خانه جیداست.

صبری چند بار دیگر به عایشه پیام می دهد و در مورد رفتن به سینما خبر می گیرد اما عایشه او را دست به سر می کند. پدر و مادر صبری همچنان فکر می کنند او با دختر جدید در ارتباط است.

رضا به پیشنهاد دکتر دسته گلی می خرد تا  برای نظمیه ببرد. او بسیار معذب است و دسته گل را در خیابان پشت خود قایم کرده تا دیگران نبینند.  به خانه می رود و گل را به نظمیه می دهد. او تعجب میکند و خیلی خوشحال می شود و وقتی از رضا میپرسید ظهر چرا در قهوه خانه نبود او می گوید برای پنج دقیقه بیرون کار داشتم. نظمیه به او شک می کند چون اون چند ساعت را نبود. او کمی بعد می گوید تو به من خیانت کرده ای و با هم دعوا می کنند.

کرم و عایشه از شرکت بیرون آمده اند و سرخورده از پیدا نکردن دستگاه شنود مجبور هستند باز هم دعوا کنند. در راه صبری به عایشه پیام می دهد و کرم می گوید تو دایم در حال پیامک بازی هستی و مشکوکی. قرار می گذارند به خانه عایشه بروند و آنجا الکی دعوا کنند و عایشه شب را خانه مادرش بماند.

آنها با دعوا وارد خانه می شوند که می‌بینند رضا و نظمیه هم در حال دعوا هستند. کرم عایشه را می‌گذارد و می رود و رضا هم به نظمیه واقعیت را می گوید که پیش دکتر بوده است و از خانه بیرون می زند.

مادر عایشه نگران وضعیت بچه هاست برای همین پنهانی به محسن زنگ می زند و می گوید اخیرا بچه ها خیلی با هم دعوا و قهر می‌کنند و اینجوری نمی شود. اگر موافق باشید وساطت کرده و آنها را آشتی دهیم. محسن استقبال می کند.

در خانه محسن صمد و هولیا را نصیحت می کند و می گوید که برای بچه دار شدن به دکتر بروند و سراغ این کارهای خرافاتی نروند.

فردا صبح مادر عایشه او را بیدار کرده و بی خبر او را به رستورانی می برد که با محسن قرار گذاشته اند. محسن هم کرم را با خود می برد. آنها با بچه ها صحبت کرده و آشتی می دهند و می‌گویند دیگر دعوا نکنند. بچه ها تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

کرم و عایشه از آنجا به شرکت می روند و دنبال راه حل دیگری برای مشکل جیدا هستند. این بار قرار می گذارند که کرم از در صلح و عاشقانه با جیدا قرار نهار بگذارد و یواشکی کلید خانه او را بردارد و به عایشه بدهد و عایشه به خانه او برود تا دستگاه شنود را پیدا کند. عایشه بعد از گرفتن کلید به همراه ولکان به خانه جیدا می رود. در آنجا ولکان حواس نگهبان را پرت می کند و عایشه داخل می رود. هال و پذیرایی را می گردد اما چیزی پیدا نمی کند. به محض اینکه وارد اتاق جیدا می شود دزدگیر او به صدا در می آید و نگهبان متوجه می شود. آنها بالا می روند و دنبال دزد می گردند. عایشه به سرعت از خانه بیرون می آید و در راهرو قایم می شود. نگهبانان با جیدا تماس می گیرند و می‌گویند دزد به خانه ات آمده‌ . کرم می خواهد وقت کشی کند اما فایده ندارد و با هم به سمت خانه جیدا می روند.

نگهبانان عایشه را پیدا می کنند .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *