خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۱۳۰ + زیرنویس و دوبله

محبوبه به دخترش لیلا می گوید: باید به فکر عروسی تو و عثمان باشیم. لیلا که هنوز با احسایش کنار نیامده مضطرب می شود و برای فرار از مادرش به اتاقش پناه می برد.
صنم و جان راهشان را در جنگل گم می کنند. صنم می گوید: چرا همش داری من را با سرما امتحان می کنی؟ اول سردخانه و حالا هم کوهستان! و رو به جان می گوید: مگر تو آدم برفی هستی! جان از او می خواهد حرف نزند و انرژی اش را ذخیره کند تا گرمتر شود. بالاخره شب می شود ولی آنها هنوز به کمپ نرسیده اند. ناگهان جان متوجه کلبه ای می شود و داخل کلبه می شوند و جان اینطور وانمود می کند که خدا خیلی دوستشان داشته که این کلبه را سر راهشان قرار داده و شروع به روشن کردن اجاق می کند. صنم به او می گوید: اگر تو عشقی داشته باشی که به خاطرت هرکاری انجام دهد نباید او را رها کنی. جان می گوید: اگر اینجا یخ بزنیم و سالها بعد ما را پیدا کنند و دوباره زنده شویم، به نظرت می توانیم همدیگر را به خاطر بیاوریم؟ صنم به آرامی می گوید: اگر عشق واقعی باشد هرگز فراموش نمی شود. ولی تو درک نمی کنی. و بعد از گفتن این حرف ها به خواب فرو می رود.
لیلا شب را کنار آیهان و عثمان و جی جی می گذراند و موضوع دزدیده شدن صنم توسط جان را برای آنها بازگو می کند. جی جی هیجان زده شده می گوید: حتما مسافرت رمانتیکی ترتیب داده اند! و رو به آیهان می گوید: بعضی وقت ها لازم است که از همه فرار کنی تا ذهنت آرام بگیرد تا بتوانی تصمیم بگیری. لیلا پس از بازگشت به خانه به پدر و مادرش می گوید که صنم شب را پیش آیهان می ماند و آنها را از نگرانی درمی آورد.
صبح زود، صنم چشم هایش را باز می کند و با منظره ی زیبای برفی مواجه می شود و جان برایش از بوفه کناری صبحانه خریده که صنم متوجه می شود گم شدن و این حرف ها نقشه ی جان بوده و او از اول می دانسته چه می کند. صنم به او گیر می دهد که گولش زده و دروغ گفته اما موقع خوردن صبحانه چشمش به سورتمه می افتد و به جان می گوید که هوس سورتمه سواری کرده. آنها هرکدام سورتمه ای سوار می شوند ولی بین راه جان سورتمه صنم را می کشد و به روی زمین می اندازد و صنم را در آغوش می کشد.
در محله، گلی به دیدن جی جی می رود و به او به خاطر نامزدی با آیهان تبریک می گوید. ولی جی جی به او توضیح می دهد که ازدواجی در کار نیست و فقط می خواهد با آیهان چندتا عکس عروسی بگیرد و به مادربزرگش بفرستد و خوشحالش کند و از گلی می خواهد تا این موضوع را به آیهان بفهماند و سوتفاهمات را برطرف کند. هردو پیش آیهان می روند و گلی تلاش می کند سر صحبت را با آیهان باز کند اما آیهان آنقدر از فکر عروسی خود و جی جی هیجان زده است که چیزی نمی شنود. و گلی از رفتار جی جی و آیهان کلافه شده و فورا می رود

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *