خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۹۲ + زیرنویس و دوبله

مک کنیان برای جان و جیدا از خاطراتش تعریف می کند و وسط حرف هایش برای لحظاتی جان و جیدا را تنها می گذارد. جان از جیدا به خاطر بوجود آوردن فرصت آشنایی بیشتر با مک کنیان تشکر می کند. جیدا دست او را می گیرد و در همان لحظه یکی از طرفداران جان از آنها عکس می گیرد! و در شبکه مجازی پخش می کند.

جان به محض رسیدن به خانه به صنم که نگران شده پیام می دهد که فردا زودتر بیا تا کمی با هم تنها باشیم.

موقع صبحانه، محبوبه از صنم می خواهد به آقای جان بگوید که موتور سیکلتی را که به صنم هدیه کرده بود را از حیاط آنها ببرد تا مردم حرف درنیاورند. صنم موقع رفتن به خانه جان، ملاحت جلویش را می گیرد و عکس جان و جیدا را نشانش می دهد. صنم خودش را به بیخیالی می زند و می گوید این چیزها برای شرکت آنها عادی شده ولی از عصبانیت فکش درد می گیرد!

کارمندها که به خاطر قطع شدن برق شرکت مجبور هستند در خانه جان کار کنند، صبح زود به خانه او می رسند و قرار صنم و جان به هم می ریزد. جان از درم می شنود که عکسش با جیدا پخش شده. او می گوید: «این چیزها عادی است. به کارتان برسید. » صنم به خانه جان می رسد و جان را در گوشه ای تنها گیر می آورد و درمورد عکسش با جیدا می پرسد. جان می گوید: «برایم اصلا مهم نیست. من فقط به فکر تو هستم و همه جا تو را میبینم. » و با اشتیاق صنم را می بوسد.

لیلا که متوجه عکس جیدا و جان شده به امره می گوید: «خوب شد این عکس پخش شد. چون اینطوری مردم حواسشان از عکس صنم و جان پرت می شود. » و با نگرانی به امره می گوید: «نکند عکس ما هم در اینترنت پخش شود. » امره می گوید: «نگران نباش. من زیاد توی چشم نیستم. »

جی جی مشغول کار در رستوران است که آیهان هم به او ملحق می شود. در همان حال لیلا و امره که قرار ناهار دارند وارد رستوران می شوند. آیهان و جی جی آن دو را می بینند و آیهان می گوید: «بیچاره عثمان خودش را به خاطر لیلا کشت. آخرش هم لیلا عاشق امره شد. » و یواشکی از رستوران خارج می شوند. لیلا به امره می گوید: «پیش تو خوشحالترین آدم روی زمین هستم. » و امره می گوید: «من هم پیش تو آرامش دارم و دارم کم کم عاشق می شوم. »

در فیلمی که عثمان نقش اول را بازی می کند، مظفر هم بالاخره نقش یک کتک خور را از کارگردان می گیرد و ذوق می کند.

در خانه ی جان، کارمندها مشغول کار هستند ولی جان و صنم با دیدن هم نمی توانند از هم دور بمانند. برای همین برای همدیگر پیغام های عاشقانه می نویسند و لای کتاب های کتابخانه می گذارند و بعد به نوبت می روند و آنها را می خوانند و به این ترتیب به هم ابراز عشق می کنند.

GUN AY

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *