خلاصه داستان سریال ترکی قفس (کبوتر) قسمت 21

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال قفس (کبوتر) قسمت 21 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال قفس قسمت 21

قاسم رو به زولوف با استرس و پشیمانی می گوید که کار بدی در حق برادرش بدیر کرده و زندگی او را نابود کرده است. همان موقع، مسلم با نگرانی به زولوف زنگ می زند و می گوید که در اتوبوس حال نفیسه بد شده و غش کرده است و به کمک او نیاز دارد.

زولوف هم فورا همراه قاسم سوار ماشین می شوند تا خودشان را به مسلم و نفیسه برسانند.

کنعان یقه ی عمر را می چسبد و با خشم از او می پرسد که از که دستور می گیرد و چرا طلاها را درون خانه ی کاوی ها گذاشته است؟

بدیر با ترس و نگرانی می گوید: «اگه اسمشو بگم منو میکشه. مادرتون کوسا خانم! اون یه شیطانه. اون دستور این کارو بهم داد ولی داداش شما بهش چیزی نگو وگرنه من زنده نمیمونم. » کنعان به چیزی که گوش هایش شنیده شک می کند و به فکر فرو می رود.

جلیل با عجله سراغ کوسا می رود و به او می گوید که کنعان عمر را پیدا کرده و هر لحظه ممکن است کارهایشان لو برود. کوسا برای چند دقیقه سکوت می کند و بعد با خشم به سمت جلیل حمله می کند و به او سیلی محکمی می زند و می گوید: «همه گندای تورو من باید جمع کنم؟! این یه کارم نتونستی درست انجام بدی نه؟! بدو بدو با گریه بیای بگی آبجی چیکار کنم فقط اینو بلدی؟ بی عرضه! »

جلیل با عصبانیت فریاد می زند تا کوسا صدایش را ببرد و بعد می گوید: «این همه مدته داری ازم سواری میگیری. همه کارها رو تو میکنی و بعد من گردنشون میگیرم! دیگه ذله شدم! تاوان همه ی کارهای تورو من دادم. به خاطر تو و برای تو من قاتل شدم. »

کوسا از او می خواهد که بس کند اما جلیل می گوید: «به یاد بیار! » و کوسا یاد شبی می افتد که احمد قصد ترک او را داشت تا پیش اسمیحان برود و اصلا به کوسا توجهی نداشت. کوسا هم از برادرش خواسته بود هرکاری که لازم است را انجام بدهد. جلیل رو به کوسا می گوید: «دیگه ساکت نمیمونم! » کوسا هم می گوید: «تو داری منو تهدید میکنی؟ همین الان از خونه ی من برو بیرون! دیگه هرکی به راه خودش! »

و او را هل می دهد تا از خانه خارج بشود.

وقتی نفیسه و قاسم به اتوبوس می رسند، زنی که آنجا قابله است می گوید که نفیسه حامله است! مسلم خوشحال می شود و بعد نفیسه را به بیمارستان می برند تا از حرف آن زن مطمئن بشوند.

کنعان با عصبانیت سراغ کوسا می رود و به او می گوید: «تو کی تبدیل به همچین آدمی شدی؟ برای چی طلاهارو تو خونه ی کاوی ها پنهون کردی؟! تو وجدان نداری؟ »

کوسا خودش را به مظلومیت می زند و می گوید: «زولوف همش آبو گل آلود میکرد و میخواست تورو از ما بگیره و بدیر رو بی گناه نشون بده! تو پسر با ارزش منی کنعان. من میترسم تورو دشمن من بکنن پسرم. تو نمیدونی کاوی ها چه بدی هایی که میتونن در حق هممون بکنن! »

عوکش کنار نعمت نشسته و با او خوش می گذراند که ناگهان کوسا در خانه را می زند و با عصبانیت وارد خانه ی نعمت می شود و اول شروع به تحقیر کردن دختر می کند و بعد با زورگویی عوکش را با خود می برد.

وقتی دکتر خبر باردار بودن نفیسه را می دهد، همه با خوشحالی یکدیگر را در اغوش می گیرند.

زولوف هم به کنعان زنگ می زند و این خبر خوش را به او می دهد. کنعان خودش را به خانه ی کاوی ها می رساند و به گرمی با نفیسه و بقیه اعضای خانواده برخورد می کند. کمی بعد بدیر هم به جمع انها می پیوندد.

کنعان رو به مسلم و نفیسه می گوید: «یه آدم واسه یه اشتباه، یه بار تاوان میده و تموم میشه میره. » مسلم و نفیسه هم برای دست بوسی بدیر جلو می روند.

کوسا ابتدا به بتول می گوید که باید حواسش به عوکش باشد و او را به دست بگیرد و بعد عوکش را به خاطر اینکه با نعمت که دختر سطح پایینی است می گردد و بر سر کارها و شرکت نمی رود سرزنش می کند.

عوکش با عصبانیت و قاطعیت می گوید که نعمت را دوست دارد و مادرش حق ندارد با او همچین رفتاری بکند.

بعد هم خانه را ترک می کند. بتول گریه می کند و کوسا از او می خواهد که قوی باشد. همان موقع نفیسه با خوشحالی به کوسا زنگ می زند تا خبر حامله شدنش را بدهد.

کوسا وقتی این خبر را می شنود کلافه آهی می کشد و با عصبانیت می گوید: «همینمون مونده بود یه کاوی دیگه بهشون بدیم! » نفیسه از حرف های مادرش حسابی غصه می خورد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال قفس قسمت 21 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال کبوتر قسمت 22 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *