خلاصه داستان سریال ترکی لروکس / همه جا تو قسمت ۱۰ + زیرنویس و دوبله
در شرکت بچه ها همگی در حیاط جمع شده و در مورد اتفاقی که افتاده صحبت میکنند. همگی ناراحت و نگران هستند و شرکت را درآستانه ورشکستی و بیکار شدن خودشان میبینند. لروکس وقتی میفهمد که دمیر هنوز با آقا ییلدیریم حرف نزده، تصمیم میگیرد خودش با آقا ییلدیریم تماس بگیرد و معذرت خواهی کند. فرخ نیز پیشنهاد فرستادن دسته گل میدهد. اما همان لحظه دمیر برای همه پیام میفرستد و میگوید که فعلا هیچکس هیچ اقدامی در رابطه با آقا ییلدیریم نکند و خودش کار را درست خواهد کرد.
دمیر با آلارا بیرون رفته است. او سعی میکند آلارا را متقاعد کند و همچنین در مورد گذشته خودش و اینکه مادرش او را ترک کرده بود صحبت میکند. او به آلارا پیشنهاد میدهد که با آشتی کردن با پدرش، از سرمایه او برای کودکان پرورشگاهی که با آنها کار میکند استفاده کند، و همینطور شرکت او را نجات دهد. او تا فردا به آلارا وقت میدهد تا به او جواب بدهد.
در شرکت، بوراک از اتفاق اخیر بی خبر است. بچه ها همگی جمع شده و یکی یکی برای او توضیح میدهند که چه اتفاقی افتاده. بوراک شوکه می شود و نمیداند چه واکنشی باید نشان دهد. او پیش پدرش که صاحب شرکت است می رود و طلبکارانه به او ماجرا را توضیح میدهد و میگوید :«این هم کار آقا دمیر که میگفتی با خیال راحت شرکت رو دستش میدی و بودنش برات فرصت بزرگی هست. توی یک هفته باعث شد یکی از بزرگترین مشتری هامون رو از دست بدیم.» پدر بوراک شوکه شده ولی با این حال میگوید :«باورم نمیشه. باید منتظر باشیم و ببینیم چطوری درستش میکنه.» بوراک از اینکه پدرش باز هم حاضر نیست دست به عمل شود و به دمیر اعتماد دارد عصبی می شود.
دمیر به شرکت می رود و بچه ها را جمع کرده و از آنها میخواهد که همچنان به فعالیت های پروژه ادامه دهند و خودش ماجرا را درست خواهد کرد. کمی بعد، لروکس با ناراحتی به اتاق او رفته و خودش را مقصر میداند و پیشنهاد میدهد که اگر آقا ییلدیریم به خاطر اشتباه او راضی می شود، از شرکت استعفا میدهد. دمیر او را مقصر نمیداند و در مورد دختر آقا ییلدیریم به لورکس توضیح داده و میگوید که میخواهد مشکل آنها را حل کند. لروکس حل مشکل خانوادگی آقا ییلدیریم را در دو روز غیر ممکن میداند.
ایبو به شرکت می آید تا لروکس را ببیند و در مورد طراحی پانسیون گربه با او صحبت کند. آیدا او را میبیند و توضیح میدهد که حال لروکس خوب نیست. آیدا و ایبو به حیاط می روند و با یکدیگر صحبت میکنند. ایبو از آیدا میخواهد که بعد از کار ، پیش او به کیلینگ برود تا در مورد پروژه با هم صحبت کنند.
شب، دمیر پیش ودات می رود و ماجرا را برای او تعریف میکند. کمی بعد، آلارا با دمیر تماس میگیرد و میگوید که حرفهای دمیر باعث شده که او به هم بریزد و ذهنش درگیر شود. دمیر باز هم با او صحبت کرده و از او میخواهد که فردا خبر دهد. بعد از قطع تماس، ودات سر به سر دمیر گذاشته و فکر میکند بین او و آلارا خبری است. او میگوید که به دمیر بخاطر درگیر بودن با دو دختر همزمان (آلارا و لروکس) حسودی میکند.
بوراک تصمیم میگیرد خودش دست به کار شده و کاری بکند. او بورا را با خودش دم خانه ای برده و به او توضیح میدهد که در آن خانه، آقا ییلدیریم و معشوقه اش هستند. او از ایبو میخواهد که از آنها با دوربینش عکس بگیرد تا آنها از طریق این آتو، بتوانند پروژه را نجات دهند. ایبو به شدت با این کار مخالفت کرده و آن را غیر اخلاقی میداند، اما بوراک با یادآوری اضافه حقوق بیشتر بورا، از او انتظار جبران دارد و او را وادار به این کار میکند. وقتی آقا ییلدیریم و معشوقه اش دم پنجره می آیند، بورا سریع از آنها عکس میگیرد. بعد از اتمام کارش، تازه متوجه می شود که آن دختر را نیز بوراک برای آقا ییلدیریم جور کرده است تا بتواند از او عکس بگیرد.