خلاصه داستان سریال ترکی لروکس قسمت ۶۳ + زیرنویس فارسی

دمیر صبح خیلی زود باید بیدار شود و به همراه ایلول به شهر دیگری برای ارایه پروژه برود. لروکس میگوید که رفتن صبح زود او، او را یاد پاریس رفتن او با آلارا می اندازد. او کمی پکر می شود و سپس تصمیم می‌گیرد زودتر بخوابد تا رفتن دمیر را نبیند. دمیر از او میخواهد که سخت نگیرید و او ظهر به شرکت خواهد آمد.‌

صبح، وقتی لروکس از خواب بیدار میشود، یادداشت عاشقانه دمیر را روی آینه میبیند و خوشحال می شود. او سپس با بوراک تماس میگیرد و خبر میدهد که بخاطر مشکل مروه امروز دیر به شرکت می آید. بوراک نگران مروه می شود و میگوید که مروه به شرکت نیاید و در خانه استراحت کند.‌در شرکت، همه کنجکاو شده و می فهمند که بین مروه و بورا مشکل بوجود آمده است. فرخ که خودش نیز به تازگی طلاق گرفته، دوباره حرفهای نا امید کننده می زند. بوراک از او میخواهد که مقابل مروه چنین حرفهایی نزند.

مروه و آیدا وقتی به استانبول می رسند، به همراه لروکس به کلینیک ابراهیم، برای دیدن بنیامین که با او قرار گذاشته اند می روند. بنیامین وقتی بی قراری و ناراحتی مروه را می بیند، سعی دارد او را آرام کند. او وقتی میبیند که بورا نیست، از لروکس میخواهد که نقش بورا را بازی کند تا خودش بتواند با شبیه سازی آنها، مشاوره زوجین انجام دهد ، اما موفق نمیشود . او موجب گریه و یادآوری بیشتر مروه می شود.هنگامی که بنیامین میخواهد برود، بچه ها از میان حرفهای او متوجه می شوند که بخاطر مشکلات کارهای او و درست نبودن شیوه های درمانی اش از کار اخراج شده است. آنها شوکه می شوند و بعد از رفتن بنیامین، ابراهیم را با معرفی دوستش مواخذه میکنند. ابراهیم میگوید که از چنین مسائلی خبر نداشته است.

ایلول و دمیر در ماشین در حال برگشت به استانبول هستند. جلسه آنها ظاهراً خوب پیش رفته است. در بین راه، ایلول که آسم دارد، سرفه اش میگیرد و نفسش تنگ می شود. دمیر ماشین را نگه داشته و برای دادن اسپری اش، داخل کیفش را می‌گردد. او از دیدن عکس خودش و ایلول داخل کیف، عصبی می شود.‌ ایلول کمی روی چمن های کنار جاده می نشیند. هنگامی که دمیر او را بلند میکند، ایلول قصد بوسیدن دمیر را دارد. دمیر از دست او عصبانی می شود و با او بحث میکند. او بخاطر رفتارهای ایلول،او را وسط راه پیاده کرده و از او میخواهد که با تاکسی بیاید. سپس خودش می رود.

ایلول وقتی به شرکت می رسد، دوباره حالش بد می شود. لروکس او را با حال بد و نفس تنگی میبیند . همان لحظه، دمیر با لروکس تماس گرفته و متوجه ماجرا می شود. لروکس داخل کیف دنبال اسپری ایلول میگردد. دمیر می‌گوید که اسپری داخل ماشین او جا مانده است.

لروکس که خیلی نگران ایلول شده است ، او را به بیمارستان می رساند.دمیر که به شرکت رفته و میبیند ایلول و لروکس آنجا نبستند، نگران شده و تماس میگیرد. لروکس میگوید ک ایلول را به بیمارستان رسانده و امروز نمی‌توانند نهار را با یکدیگر بخورند.

بعد از اینکه حال ایلول بهتر می شود، او میخواهد بیرون برود، اما لروکس او را برای نهار به خانه اش دعوت میکند

ایلول نیز همراه او به خانه می رود. لروکس، خانه و حیواناتش را به ایلول نشان میدهد. ایلول از حیاط او خوشش آمده و داخل حیاط می رود. لروکس نیز به آشپزخانه می رود تا آب بیاورد. دمیر به خانه آمده و وقتی از ماشین پیاده می شود، مستقیم به حیاط می آید و با دیدن ایلول داخل حیاط خانه شوکه می شود.

 

منبع : سایت رهافان

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *