خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 152

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 152 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 152

چهل روز از مرگ الیف سپری شده. ریان و میران بعد از مدتها جدایی روی پل قدیمی قرار دیدار دارند و با دیدن هم یکدیگر را در آغوش می کشند.

آنها با هم صحبت کرده اند و قرار گذاشته اند در دو روز آینده برای دور شدن از شر عزیزه به شهر دوری بروند و زندگی جدیدشان را شروع کنند.

هازار در جریان تصمیم آنهاست ولی میران نتوانسته با عزیزه در این مورد صحبت کند چون عزیزه بعد از مرگ الیف خودش را در اتاق زندانی کرده و با کسی حرفی نمی زند.

میران وقتی نگرانی ریان را می بیند می گوید:« من امروز با مادربزرگم صحبت می کنم و مطمئن باش که او دیگر در تصمیم من تاثیری نخواهد داشت.

هر مشکلی که بگویی برایمان بوجود آوردند ولی ما عاشقانه در کنار هم ماندیم. دیگر هیچکس نمی تواند مانع خوشبختی ما شود. »

ریان دست او را می گیرد و هر دو با امید به آینده به سمت خانه راه می افتند.

عزیزه بر مزار الیف نشسته و به او قول می دهد که امروز روز مرگ شاد اوغلوهاست.

یا میران آنها را خواهد کشت یا آنها با عث مرگ میران خواهند شد. امروز همه به هویت واقعی عزیزه پی خواهند برد و خواهند فهمید که او همان عایشه دختر خدمتکار شاد اوغلوها در سالهای دور بوده است. عزیزه سپس از محمود می خواهد جسد الیف را از قبرش که در مقبره ی شاداوغلو ها دفن شده بود خارج کند و به گورستان خانوادگی اصلان بی انتقال دهد.

در عمارت اصلان بی گونول به مادرش سلطان می گوید:« ریان باعث نزدیک شدن آزاد و الیف شد و در آخر هم با تشویق آزاد به طلاق دادن او با عث مرگش شد.»

وبه سلطان که اعتقاد دارد عزیزه دیگر قدرتی ندارد و میران هم او را ترک کرده و مسئله ی انتقام منتفی است جواب می دهد:« مادربزرگی که من می شناسم دست بردار نیست و بالاخره راهی برای انتقام پیدا خواهد کرد.»

سلطان و گونول خبر ندارند که پسر گم شده ی خانواده به نام اصلان برگشته تا از کسی که باعث جدایی اش از مادر و خواهرش شده انتقام بگیرد. اصلان در میدیات خانه گرفته و به همراه همکارش محفوظ در حال عملی کردن نقشه اش است.

در عمارت شاداوغلو اهل منزل نتظر بازگشت هاندان و نوزادش هستند.

نصوح وقتی هر دو را سالم می بیند گریه می کند و خدا را شکر می کند.

خانواده از آزاد می خواهد که برای خواهر کوچکش اسم انتخاب کند. آزاد که چهل روز است خودش را در اتاق زندانی کرده و در مرگ الیف خودش را مقصر می داند، بالاخره از اتاق خارج شده و به دیدن خواهرش می رود. نصوح می گوید:« من اسم نوه ام را عایشه می گذارم چون اسم مادربزرگم بود.»

ولی حنیفه که می داند این اسم قبلی عزیزه است با تعجب به نصوح نگاه می کند. بالاخره آزاد اسم نوزاد را عایشه هلما می گذارد.

از آنطرف میران و ریان قدم زنان به عمارت شاداوغلو می رسند. میران به چشمان نگران ریان نگاه می کند و به او اطمینان می دهد که هیچ چیز نمی تواند تصمیم او را برای رفتن از آنجا عوض کند.

با هم داخل عمارت می شوند و به شاداوغلو ها خبر می دهند که تصمیم دارند به شهر دیگری بروند.

هازار که در جریان تصمیم آنهاست با خوشحالی نگاهشان می کند اما نصوح می گوید:« از کجا معلوم که بعد از رفتن شما عزیزه ما را راحت بگذارد و جان آزاد را تهدید نکند؟»

اما میران قول می دهد که او تضمین می کند که عزیزه دیگر خطری ندارد چون عزیزه قرار بود از او برای انتقام گرفتن استفاده کند که در این کار ناکام ماند.

ضمنا اضافه می کند که او آزاد را در مرگ الیف مقصر نمی داند. هازار با او دست می دهد و می خواهد که مراقب ریان باشد.

در این میان یارن زبان به اعتراض باز می کند که با اینکه ریان همه را به جان هم انداخت ولی باز اجازه می دهید که هر کاری دوست دارد بکند ولی کسی به حرف او اهمیت نمی دهد. هازار میران را به صرف صبحانه با خانواده دعوت می کند و میران با خوشحالی می پذیرد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 152 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 153 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *