خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 136

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 136 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 79

سریال هرجایی قسمت 136

اهالی عمارت اصلان بی از اینکه میران عزیزه را از خانه بیرون می کند حیران شده اند.

عزیزه رو به میران می گوید: «تو امشب من و پدر ومادرت رو دوباره کشتی.

دشمنانمون رو به خونه راه دادی و خودت هم در قلب من مردیو من میرم ولی نه به خاطر حرف تو بلکه به خاطر اینکه شماها جایی برای رفتن ندارین.»

و ادامه می دهد: «به زودی پشیمون میشی و اون موقع دیر خواهد بود.» میران می گوید: «توی چشمهام نگاه کردی و دروغ گفتی. دیگه اسم پدر و مادرم رو به زبون نیار.»

عزیزه به اتاقش می رود و وسایلش را جمع می کند و دوباره به خودش قول می دهد که به زودی برگردد و انتقامش را بگیرد. اسما هم گریه کنان چمدانش را برمی دارد و همراه عزیزه می رود. او می گوید نمی خواهد عزیزه را تنها بگذارد و به اصرارهای فیرات هم برای ماندنش توجه نمی کند.

او به عزیزه می گوید: «من می خوام هم کنار تو باشم و هم نزدیک پسرم فیرات. پس به خونه ای بریم که به من بخشیده بودی.»

عزیزه که تصمیم گرفته بود به شهر کارس برود منصرف می شود و به خانه اسما می رود و در آنجا قسم می خورد تا میران شاداغلو را از عمارت بیرون نکرده و کشته شدن هازار را به چشم ندیده راحت نخواهد نشست.

بعد از رفتن عزیزه میران به سمت هازار می رود و طبق قراری که داشته اند جلوی چشم دیگران به هازار می گوید: «معلوم شد که تو به مادرم دست درازی نکردی ولی معلوم نیست که قاتل پدر و مادرم نبودی. پس هنوز با هم کار داریم. من با مادربزرگم که دروغ گفته بود اینطور رفتار کردم، تو هم حواست رو جمع کن.»

هازار داد می زند به زودی قاتل را پیدا می کند و به او تحویل می دهد و می رود. ریحان پشت سر پدرش می رود و به او می گوید برای اینکه طبق نقشه پیش بروند نگذارد کسی از خانواده شان با میران درگیر یا رو به رو شود.

ریحان نگران است عزیزه در صدد ناراحت کردن میران بربیاید ولی میران می گوید: «اون برای انتقام از من استفاده می کرد. حالا دیگه بهش باور ندارم و کاری ازش ساخته نیست. فقط از تو انقدر شرمنده م که نمی تونم توی صورتت نگاه کنم.» ریحان او را بغل می کند.

از ان طرف وقتی جهان می فهمد که قاتل محمد اصلان بی خود نصوح بوده نگاه سرزنش باری به او می کند و می گوید: «تو با سکوتت همه ما رو به خطر انداختی.» نصوح به سمت خانه میران به راه می افتد و می گوید: «میرم و به خاطر حفظ جون هازار همه چیز رو برای میران اعتراف می کنم.»

جهان مانع او می شود و می گوید: «باید مثل گذشته سکوت کنی. چون الان این کارت آزاد رو به خطر می اندازه و عزیزه کینه ای تر خواهد شد.»

هازار از راه می رسد و به همه خانواده اش می گوید: «به میران ثابت شد که من به مادرش هیچ صدمه ای نزدم. چون کسی که شاهد کشته شدن محمد اصلان بی بوده علیه عزیزه شهادت داد و میران هم عزیزه رو از خونه بیرون کرد. ولی میران به من گفت تا وقتی قاتل اصلی پیدا نشده به من مشکوکه.»

الیف برای هازار اظهار خوشحالی می کند و می گوید مطمئن است که هازار نمی تواند قاتل باشد. نصوح دوباره تصمیم می گیرد برود و با میران حرف بزند اما جهان باز هم می گوید: «تو از خودت و پسرت دفاع کردی ولی میران و عزیزه این رو نمی فهمن. فعلا صبور باش.»

یارن که تصمیم قطعی دارد با هارون ازدواج نکند از فیرات کمک می خواهد و خواهش می کند تا در نزدیکی خانه شان با هم دیدار کنند و فیرات قبول می کند. یارن با وسیله تیزی در اتاقش را باز می کند تا به دیدن فیرات برود ولی متوجه می شود که هازار در حال بالا آمدن از پله هاست.

یارن در اتاق ریحان زیر تخت پنهان می شود و هازار هم که دلش برای دخترش تنگ شده به اتاق او می رود. آزاد هم که چراغ اتاق ریحان را روشن دیده سری به آنجا یم زند و عمویش را می بیند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 136 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 137 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *