خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 258

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 258 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید. 

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 258

عزیزه بعد از این اتفاق بالای سر مزار هازار می رود و اشک می ریزد. نصوح کنارش می نشیند و دست او را در دست می گیرد.
میران خودش را به عمارت می رساند و در مورد وضعیت فسون به جهان می گوید که فلج شده و قسمت چپ بدنش از کار افتاده و حتی نمی تواند صحبت کند. محمود هم که به سمتش شلیک کرده بوده الان در زندان است… وقتی ریان این موضوع را می فهمد می گوید: «فسون به تله ی خودش افتاد… »
آزرا وقتی از وضعیت فسون باخبر می شود، تصمیم می گیرد او را هم همراه خودش ببرد و وقتی میران دلیل کارش را می پرسد، آزرا می گوید: «بین اون همه بدی ای که داشت تنها رفتار خوبش با من بود… دلم نمیاد تنهاش بذارم. » اما قبل از رفتنشان عزیزه به دیدن فسون می رود و وقتی وضعیت رقت بار او را می بیند می گوید: «اگه میمردی دلم خنک میشد اما وقتی می بینم حتی نمیتونم قاشقت رو برداری که غذا بخوری، بیشتر دلم برات میسوزه! »
وقتی زینب با خوشحالی خبر حامله بودنش را به فیرات می دهد، فیرات با خوشحالی او را در آغوش می گیرد. یارن این را می شنود و شوکه شده و مثل دیوانه ها به اتاقش رفته و همه چیز را می شکند. فیرات و زینب که ترسیده اند خودشان را به اتاق او می رسانند. یارن با نفرت می گوید: «فیرات تو برای گرفتن انتقام گذشته گولم زدی. » فیرات از او می خواهد به فکر بچه ی تو شکمش باشد که یارن لبخند می زند و جلو می رود و می گوید: «بچه نیست. تو گفتی تنها مانع بینمون بچه ست. منم رفتم و سقطش کردم. برای این که دوباره با تو رابطه مونو شروع کنیم و خوشبخت بشیم این کارو کردم. » زینب و فیرات از شنیدن این حرف وحشت می کنند و فیرات تصمیم می گیرد تا هرطور شده یارن را پیش خانواده اش ببرد.
وقتی فیرات یارن را به عمارت می رساند، یارن با دیدن پدر و مادرش و عمارت جیغ و داد راه می اندازد. فیرات به جهان می گوید که حال یارن اصلا خوب نیست. هاندان از یارن می خواهد آرام باشد تا به بچه آسیبی نرسد. یارن می خندد و می گوید که بچه اش را سقط کرده! هاندان شوکه شده و با عصبانیت کشان کشان او را به اتاقش می برد و می گوید:«ریان حاضر شد به خاطر بچه اش جونش رو هم بده اما تو فقط به خاطر این که خانم اون عمارت بشی بچه تو سقط کردی! تو چجور ادمی هستی! »
یک هفته بعد، میران سوئیچ ماشینی را که برای ریان خریده به دستش می دهد و می گوید: «دیگه از این به بعد مادر و پسری با هم بگردین. » ریان خیلی خوشحال می شود و با هیجان همراه میران سوار ماشین می شود تا چرخی در شهر بزنند.
میران به خاطر ختنه سوران امید جشن بزرگی به پا کرده و از طرفی فیرات هم برای خوشحال کردن زینب او را به عمارت دیگری که فقط برای دو نفرشان باشد می برد. زینب خیلی خوشحال می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 258 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 259 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *