خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 129

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 129 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 129

فیرات پدرش را با چرخ دستی می بیند و کنارش می رود. همان موقع مردی که از فائق بدهی داشت جلو می رود و این را به فائق یادآوری می کند. فائق با شرمندگی می گوید که فعلا پولی ندارد. فیرات که این را می شنود دنبال مرد می رود و بدهی پدرش را پرداخت می کند.
آلتان به کمک امینه و به غذاخوری او می رود. او بعد از صحبت هایی که با فریده داشتی با هیجان حلقه ای که برای امینه خریده را توی جیبش پنهان می کند.
نهیر اکیپ را جمع کرده و مروه را به خاطر این که مشتری ها را ناراضی نگه میدارد سرزنش می کند. سرپیل هم می گوید: «فریده هم با این مشکلات مواجه بود اما هیچ وقت نشد مشتری رو ناراضی کنه. » نهیر با حرص می گوید: «تو داری چی میگی؟ فریده کلا مشکل بود! من بحثم مقایسه ی مروه با فریده نیست! » عزیز که حرف های او را شنیده جلو می رود و بقیه تیم را مرخص می کند. بعد هم به نهیر می گوید: «بین سهام داری و مدیریت اینجا فرق زیادی هست. من از این به بعد نمیخوام شمارو اینجا به عنوان مدیر ببینم! » نهیر ناراحت و عصبانی می شود.
کرم از سلطان هم می خواهد به خانه ی زهرا بیاید. آنیتا با دیدن او مدام او را آلیس صدا می زند در حالی که آلیس کنارش نشسته اما آنیتا او را به خاطر ندارد. همه از دیدن این صحنه ناراحت میشوند اما حرفی نمیزنند. نجمی از راه می رسد و در مورد مکان امنی که پیدا کرده می گوید و از کرم می خواهد فورا آنیتا و آلیس را بردارد تا به آنجا بروند. بولنت که همه چیز را شنیده تصمیم می گیرد دنبالشان برود.
عزیز متوجه نبود کلید گاوصندوقش می شود و آشفته شده و از سرپیل می خواهد تا کلیدساز را خبر کند.
فریده دستاری که عزیز به او داده بود را برمیدارد و هربار که سعی می کند آن را اتو کند برق آتلیه قطع می شود. فریده می فهمد که مشکلی این بین وجود دارد و پیش صالح می رود. صالح به محض دیدن دستار می گوید: «اجازه داده نشد؟ من متوجه اوضاع شدم. این کار رخصت میخواد پاتو اشتباه بذاری خروجیو نمیتونی پیدا کنی. » و داستانی برایش تعریف می کند که فریده خوب متوجه منظورش می شود.
وقتی مامور کلیدساز خودش را می رساند. عزیز او را به سمت گاوصندوق راهنمایی می کند تا بتواند پول ها را بردارد و خودش را به مزایده برساند. به محض این که گاوصندوق باز می شود و عزیز پول ها را برمیدارد، مرد کلیدساز روی سرش اسلحه می گیرد و پول ها را از عزیز می گیرد و در می رود که آلتان به موقع خودش را می رساند و مرد را گیر می اندازد. چند دقیقه قبل عزیز که متوجه شده بوده این مرد به جای لباس مخصوص، لباس مامور گاز را پوشیده به او مشکوک شده و عکسش را برای آلتان فرستاده و از او خواسته بوده خودش را برساند.
کرم مادر و مادربزرگش را وارد خانه ای می کند. چند دقیقه بعد بولنت سر می رسد و وارد خانه می شود. کرم در حالی که لبخندی به لب دارد گردنبندی که بولنت به آنیتا داده بود را جلوی چشمان بولنت می چرخاند و سعی می کند بحث پروانه را پیش بکشد و تا بولنت چیزی که باید را اعتراف کند. چون یالچین و یامور هم شنودی به کرم وصل کرده اند تا حرف های انها بشنوند. بولنت که زرنگتر از این حرفاست چیزی نمی گوید و اول شنود کرم را زیر پایش خرد می کند و بعد می گوید: «الان میتونیم حرفای حسابی بزنیم! »

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 129 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 130 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *