خلاصه داستان سریال ترکی گلپری قسمت ۱۶ + زیرنویس و دوبله

کادیر با بورجو و آرمان که از تاشکینان برگشته، قرار می گذارد. آنها مدارکی دارند که بی گناه بودن گلپری و گناه کار بودن حسن و اژدر را نشان می دهد. از آنجایی که اژدر مواد را خریده، کادیر از دستگیر شدن او مطمئن است اما برای نجات حسن از آرمان می خواهد فیلمی که در آن اژدر بسته ی مواد را به حسن می دهد را به دادگاه ارائه ندهد. آرمان از این خواسته ی او متعجب و ناراحت می شود و به این کار اعتراض می کند. اومی گوید که همیشه کادیر را به عنوان انسانی درستکار می شناخته. کادیر به او توضیح می دهد: «داریم زندگی یه پسر ۱۷ ساله رو نجات می دیم. درباره ی بچه ای حرف می زنیم که از مادرش عصبانی بوده و یه خطایی کرده. قاتل که نیست. » آنها کمی باهم بحث می کنند و در آخر آرمان سکوت می کند.

کادیر به دیدن گلپری می رود و برای او شام خریده است. او از پشت میله های بازداشتگاه به همراه گلپری غذا می خورد. آنها کمی درد و دل می کنند و گلپری به او می گوید: «تو به من گفته بودی که برات با ارزشم. راستش تو هم برای من باارزش هستی. فقط وکیلم نیستی مثل برادرم شدی. »

از سویی حسن بعد از قراری که با آرتمیس داشت، در ماشینش را برای او باز می کند تا او را برساند اما آرتمیس سوار نمی شود و پیاده به طرف خانه می رود. حسن تمام مسیر را با ماشین کنار او حرکت می کند و می گوید: «رسم ما اینجوریه. دختر رو باید خودمون برسونیم خونه. تا وقتی وارد خونه بشه هم منتظر می مونیم. » آرتمیس در عین حال که از او خوشش می آید از رفتارهایش حرص می خورد.

روز دادگاه فرا می رسد. کادیر و گلپری در آنجا حاضر هستند. وکیل آرتورسردار هم آنجاست و مطمئن است که گلپری اشتباه حسن را گردن خواهد گرفت و ۱۵سال به زندان خواهد رفت. یعقوب خان هم در خانه اش منتظر تماس آرتور بعد از پایان دادگاه است. او انتظار خبرهای خوشی را دارد.

کادیر در حضور قاضی، مدارکی ارائه می دهد که بی گناهی گلپری و مقصر بودن اژدر را نشان دهد. قاضی هم با توجه به شواهد، گلپری را تبرئه می کند و حکم آزادی او را می دهد. گلپری و کادیر هردو شاد و خندان از دادگاه خارج می شوند. گلپری، کادیر را در آغوش می گیرد و به خاطر نجات دوباره ی زندگی اش از او تشکر می کند. شیما که خود را به دادگاه رسانده، این صحنه را می بیند. او با ناراحتی بدون اینکه جلب توجه کند به یکی از اتاق های ساختمان می رود. گلپری هم با خیالی راحت به تنهایی به طرف خانه ی یعقوب خان می رود تا بچه ها را پس بگیرد. کادیر گوشی آرتور را از دستش می گیرد و اجازه نمی دهد او با یعقوب خان تماس بگیرد و اتفاقی که در دادگاه افتاده را توضیح دهد، تا به این ترتیب از فرار اژدر جلوگیری کند. در همین حال بورجو خبر بدی برای کادیر می آورد. کادیر بعد از اینکه می فهمد فیلمی که می خواست مخفی بماند به دست قاضی رسیده، با عجله به طرف خانه ی یعقوب خان حرکت می کند.

شیما را می بینیم که قبل از تشکیل این دادگاه، با آرمان دیدار می کند. آرمان ناراحت است و فلشی در دست گرفته و به شیما می گوید: «سال هاست که کادیر رو دوست دارم. اما در اشتباه بودم. کادیر نسبت به اون زن ضعف داره. اون برای نجات پسر گلپری ازم خواست که شواهد رو قایم کنم. » شیما در حالی که چشمانش پر از اشک شده،فلش را از آرمان می گیرد و بعد تحویل دادگاه می دهد. به این ترتیب حسن هم مجرم شناخته می شود.

گلپری به خانه ی یعقوب خان می رسد و همه از دیدن او بهت زده می شوند. پشت سرش هم پلیس وارد خانه می شود و اژدر و حسن را دستگیر می کند. گلپری از دستگیری حسن متعجب می شود و به ماموران می گوید که فقط باید اژدر را ببرند. پلیس ها حسن را به طرف ماشین هدایت می کنند و گلپری رو به پسرش می گوید: «نجاتت می دم. قول می دم. من تورو لو ندادم. ازت محافظت می کنم. » حسن به او می گوید: «تو منو از دست خودت نجات بدی کافیه! » سپس روی صورت او تف می اندازد. گلپری که شوکه شده، فقط او را نگاه می کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *