خلاصه داستان سریال ترکی گلپری قسمت ۵۲ + زیرنویس و دوبله

بچه ها به پرورشگاه می روند و گلپری هم همان روز به آنها سر می زند. کادیر گلپری را دلداری می دهد و می گوید که برای برنده شدن در دادگاه باید با برنامه باشند. گلپری از او می خواهد که درمورد مسائل مالی کمکش نکند تا خودش ثابت کند که از پس زندگی برمی آید.

گوکهان خبر به پرورشگاه رفتن بچه ها را به سعید می دهد و با ناراحتی درمورد خوانواده نداشتن خودش حرف می زند و می گوید:« توی پرورشگاه هر چقدرم که خوب رفتار کنن بازم مثل محبت مامان و بابا نمی شه. من که مزش رو نچشیدم اما اون بچه ها خانوادشون رو خیلی دوست دارن. یه کاری بکن.» حرفهای گوکهان سعید را کمی ناراحت می کند. او به رستورانی که گلپری در آن کار می کند می رود و به او می گوید که هر کمکی لازم داشت خبر دهد.

کادیر در محل کارش بخاطر اقدامات شیما با نیش و کنایه با او صحبت می کند. شیما هم اهمیتی نمی دهد و می گوید که کارش همین است و به خاطر همین هم پول می گیرد. هم چنین کادیر به شیما می گوید که آرتمیس موضوع طلاق را فهمیده است. شیما زود عصبی می شود چون خیال می کند که کادیر بدون او با آرتمیس صحبت کرده است. اما کادیر می گوید که خودش هم نمی داند آرتمیس این قضیه را از کجا فهمیده است. سپس از شیما می خواهد که زودتر پروتکل طلاق را امضا کند و بعد هم به کمک هم با آرتمیس صحبت کنند. اما شیما بازهم به طلاق گرفتن اعتراض می کند و می گوید که حوصله ی امضای پروتکل را ندارد.

شیما بعد از جر و بحثش با کادیر با انگیزه وارد دفتر خودش می شود و با کمک آرمان برای دادگاه برنامه ریزی می کند. در آخر آرمان از او می خواهد که در دادگاه آخرین برگ برنده را هم رو کند و بگوید که دلیل جدایی اش از کادیر، گلپری بوده است. آرمان توضیح می دهد:« باید درمورد اینکه به یه مرد متاهل نزدیک شده جزئیات بدی. اگه یعقوب خان هم درمورد این وضعیت چند تا عکس رو کنه عالی می شه.» شیما چون از عکس العمل کادیر می ترسد قبول نمی کند اما بعد از مدتی فکر کردن راضی می شود و رو به آرمان می گوید:« کادیر اینبار واقعا منو می کشه اما برای اینکه اون گلپری تاوان کارهاشو پس بده حاضرم هرکاری بکنم.»

گلپری همان روز دنبال کار می گردد تا شیفت شب هم کار کند. او به سختی موفق می شود در یک رستوران به عنوان پیش خدمت استخدام شود.

از طرفی داملا در رختکن مدرسه هنگامی که بدریه لباسهایش را عوض می کند از او فیلم می گیرد. یکی از هم کلاسی ها هم این صحنه را می بیند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *