خلاصه داستان سریال ستایش ۳ قسمت ۳۱ + زیرنویس و دوبله

خانم مظفری وقتی می فهمد که پسرس قصد دارد از ستایش خواستگاری کند، رو به حاج آقا می گوید که مطمئن است قبلا بین مهدی و ستایش قول و قرار یا رابطه ای وجود داشته که به خواستگاری کشیده شده است. حاج آقا سعی می کند او را از این همه بدبینی دور کند و می گوید که مهدی خواسته غیرشرعی ندارد. اما خانم مظفری می گوید: «درسته. اما نه برای این عروس. برای برادر ۷۰ ساله ام کم می دونستمش، الان واسه پسرم بگیرم؟ به داداشم چی بگم؟ به دخترش چی بگم؟ رک و روراست بگم. نه الان راضیم نه بعدش راضی می شم. »

مهدی که خودش هم حدس می زد مادرش مخالف باشد از حاج آقا می خواهد که برایش به خواستگاری برود. حاج آقا بعد از دو روز فکر کردن همراه همسرش سارا با گل و شیرینی به خانه ی جدید ستایش می رود. ستایش وقتی متوجه خواستگاری مهدی می شود چهره اش درهم می رود و با ناراحتی همانجا جواب رد را می دهد و می گوید: «من کلا نمی خوام ازدواج کنم. من دوتا بچه ی بزرگ دارم. بعضی چیزا قبیحه مثل ازدواج کردن من تو این سن و سال و تو این شرایط. » حاج آقا می گوید: «حلال خدا هیچ وقت قبیح نیست. » اما ستایش باز هم قاطعانه جواب رد می دهد. بعد از این خواستگاری، حاج آقا جواب ستایش را تلفنی به مهدی منتقل می کند. او هم با ناراحتی به فکر فرو می رود.

سامان بعد از باخبر شدن از این ماجرا به مهدی می گوید: «خودت باید پا پیش بذاری و قرار ملاقات بذاری. »

وقت شام هنگامی که همه ی خانواده دور هم جمع اند گوشی ستایش زنگ می خورد. او هم به ناچار جلوی جمع با اضطراب جواب می دهد. مهدی از ستایش می خواهد که با هم قرار ملاقاتی داشته باشند. اما ستایش جواب های بی ربطی به خواسته ی او می دهد و زود خداحافظی می کند. مهدی می فهمد که بدموقع زنگ زده و سامان پیشنهاد می دهد که صبح، وقتی کسی در خانه نیست با او تماس بگیرد.

نازگل که به نوع حرف زدن ستایش شک کرده احساس می کند که مهدی مزاحم مادرش می شود پس تصمیم می گیرد سراغ مهدی برود و با او حرف بزند تا او دیگر مادرش را اذیت نکند.

شب، ستایش در اتاقش یاد خواستگاری حاج آقا از طرف مهدی و خواستگاری طاهر می افتد و رو به عکس طاهر می گوید: «معذرت می خوام. اینو بدون که هیشکی نمیتونه جای تورو بگیره. تو هنوز هم عزیز دل مادری! خب من مادرت شدم دیگه. پیر شدم، مثل تو دیگه نیست و دیگه هم نمیاد. تموم شد. منم تموم شدم… تموم شدم…»