خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 112

در این مطلب خلاصه قسمت 112 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 112

یاماچ سراغ علیچو میرود و میگوید رفتم مرکز فرماندهیبرای پیدا کردن فرماندهی که همیشه میگی،سعیمو کردم پیداش کنم ولی نه تنها اونو پیدا نکردم تو روهم پیدا نکردم.
اسمت اونجا ثبت نشده.

بعد هم به علیچو نزدیکتر میشود و میگوید این آخرین باره که میبینمت و اینجا میام علیچو ،خیلی دوست دارم پسر.بعد هم پیشانی او را میبوسد و میرود.

جومالی در خیابان ها در حال راه رفتن است که مکه و دوستانش آنهارا میبینند و تعقیبش میکنند.

جومالی متوجه آنها میشود و شروع به دویدن میکند.

مدتی به تعقیب و گریز میگذرد تا این که جومالی آنهارا گیج میکند و از پشت سر مکه را گیر می آورد و اسلحه به رویش میکشد و وقتی خالکوبی محله را روی بدن مکه میبیند جا میخورد و از او نیپرسد که کیست و وقتی میفهمد پسر محی الدین است عصبانی میشود و میگوید من زیر تورو تمیز میکردم از کی آدم شدی تو؟

مکه میگوید بخاطر گودال این کارو میکنیم.

حومالی عصبانی تر میشود و میگوید گودال؟؟؟
برو خداتو شکر کن که چاقوم همراهم نیست وگرنه خالکوبیتو از رو بدنت بر میداشتم.

بعد هم او را هل میدهد تا برود.

یاماچ به خانه برمیگردد و به جومالی میگوید من تصمیممو گرفتم،انتقامو بیخیال شو،گودال رو برمیگردونیم و تو هم کمک میکنی.

جومالی او را مسخره میکند و میگوید تو از کی آدم شدی؟

یاماچ رو به او میگوید تو که اینجوری راحت تری جرا برنمیگردی زندون؟

این حرف به جومالی برمیخورد و دو برادر شروع به کتک کاری میکنند و در حین دعوا جومالی خالکوبی یاماچ را میبیند و تعجب میکند.

یاماچ او را کنار میزند و با عصبانیت فریاد میزند الان بچه گودال شدم؟
این تو وجود منه،توی قلبم حک شده بود ازقبل روی پوستمم حکش کردم حل شد؟
چه تو باشی چه نباشی من آرامشو به گودال برمیگردونم.

چشمان جومالی پر از اشک میشود و با افتخار او را در آغوش میگیرد.

جومالی قبول میکند که طبق نقشه یاماچ پیش بروند اما میگوید اگه نشد با تصمیم من پیش میریم.
دونه دونه میکشیمشون.

نا گهان کسی به در میکوبد و وقتی در را باز میکنند با علیچو روبرو میشوند.

او خانه هارا یکی یکی گشته تا یاماچ را پیدا کند.

عمو در یکی از محله ها مشغول فروختن میوه است و ادریس هم گهگاهی به او کمک میکند.

کمی که میگذرد ادریس به خانه و پیش سلطان برمیگردد.

سلطان بخاطر اتفاقاتی که افتاده دیگر حرف نمیزند و روی ویلچر است.

یاماچ و جومالی به همراه علیچو به خانه قبلی و خرابه علیچو میروند و قصد دارند آنجا را تعمیر و ترو تمیز کنند.

نا گهان مکه به همراه افرادش سر میرسند و آنها را محاصره میکنند و به یکی از افرادش هم دستور میدهد تا فورا خبرش را به چتو برساند.

یاماچ با تعجب رو به مکه میگوید چیکار میکنی این ماییم.

مکه میگوید نباید میومدی،اگه به گودال انقدر نزدیک بشی از پا می افتی.

مکه از کوره در میرود و گلایه میکند.

جومالی از کوره در میرود و میخواهد حساب مکه را برسد که یاماچ جلوی او را میگیرد.

مکه رو به یاماچ میگوید دیگه این ورا نیاین.

یاماچ همراه جومالی و علیچو آنحا را ترک میکنند.

انها به خانه برمیگردند و یاماچ رو به جومالی که خیلی عصبانیست میگوید ما باید کاری کنیم اعتماد مردم محله رو دوباره بدست بیاریم.

یعنی ما از گودال محافظت میکنیم و گودال هم از ما.

برره های سیاه در محله میگردند تا هرکه را که دلشان خواست ببرند برای قربانی.

آنها پیرمردی را میگیرند و کمال انها را نیبیند و میگوید که جای آن پیرمرد او را ببرند.

آنها هم قبول میکنند.

ارسوی به چتو خبر میدهد که بلغاری ها از جنسی که فروخته بودند بسیار راضی بودند و حالا ۱۰۰ کیلوی دیگر از آن جنس را میخواهند.

اما نه پولی برای خرید مواد دارند نه وارتولو را.

چتو میگوید بهشون بگو جنس رو باهر کیفیت و هرمقداری که بخوان تحویل میدیم.

ماهسون متعجب از تصمیم او میپرسد که قصدش چیست و چتو جواب میدهد چیزی نپرس ماهسون

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 112 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 113 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *