خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 115

در این مطلب خلاصه قسمت 115 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 115

وارتولو در خرابه ای همراه مردی دیوانه است.

مرد دیوانه کیسه لیموها را برداشته و آورده است او میگوید من یه بابابزرگی داریم که اون این چیزارو برام کنار سطل آشغال میذاره،بعضی وقتها میوه سبزی ،نون، اما همیشه تازشو میزاره.

اون یه پسر داشته که هر سه تاش مردن خیلی غمگینه، حالا اگه ببینیش مثل کوه میمونه‌.

وارتولو درمورد دوپسر دیگر آن مرد میپرسد و مرد دیوانه میگوید نمیدونه کجان ولی زن یکیش حامله روده ،فقط عروسش وبرادرش پیششن.

وارتولو با شنیدن این حرفها جامیخورد و میپرسد گفتی چندتا پسر داره؟

و وقتی دیوانه میگوید ۵ تا وارتولو میگوید دلیل مرگ پسراش منم.

چتو وقتی ماهسون را میبیند با نفرت میگوید همه گودال را خواهد کشت و از همین امشب همین کار را خواهد کرد.

اما ماهسون میگوید این کارو میکنیم ولی نه الان الان باید فکر بلغاری ها باشیم و رو این طرف تمرکز کنیم.

متین و کمال به خانه امن پیش یاماچ و جومالی و علی کمال برگشته اند.

متین حرفهایی که آن روز ماهسون و چتو درمورد تولید مواد و نداشتن پول کافی میزدند در حین کتک خوردن شنیده و بخاطر سپرده است.

او همه چیز را برای یاماچ تعریف میکند.

یاماچ کمی بعد از علیچو میخواهد که وارتولو را پیدا کند.

جومالی با خشم به یاماچ چشم میدوزد.

مرد دیوانه که خلیل نام دارد برای وارتولو تعریف میکند که حدود یک سال پیش که برای خودش مردی بوده و این گونه دیوانه و بی کس و کار نبوده در همان هتلی که جلوی آن به قهرمان حمله شد زن و بچه او هم گلوله خوردند و مرده اند.بعد آن او کم کم عقلش را از دست داده.

وارتولو با شنیدن این حرفها نفسش میگیرد فریاد میزند و گریه میکند.

وقتی صبح به همان خرابه برمیگردد میبیند اثری از خلیل نیست و رفته است.

مکه و اجوید خانه علی چو را مثل روز اول برایش درست کرده اند.

علیچو از دیدن خانه اش بسیار خوشحال میشود .

او بالاخره بعد از کلی گشتن وارتولو را پیدا میکند و به یاماچ خبر میدهد

یاماچ سراغ وارتولو میرود و با دیدن او میگوید اخرین بار که دیدی منو گفتی خدا لعنتتون که ببین لعنتمون کرده.خوشحالی؟

یاماچ با جدیت به او میگوید خیلی بدهکاری وارتولو. برای صاف کردن حساب اومدم.

وارتولو به او میگوید زودباش بکش منو اما یاماچ میگوید نمیخوام زندتو لازم دارم.

یاماچ دستش را به سمت او دراز میکند و وارتولو هم دست او را میگیرد و بلند میشود.

جومالی با نفرت به او چشم میدوزد و یاد حرف مادرش می افتد که به او گفته بود هر طور شده انتقام قهرمان را بگیرد.

سلیم مدام مقابل خانه ادریس و سلطان میرود و با شرمندگی آنها را نگاه میکند.

ادریس او را میبیند اما در را به رویش میبندد

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 115 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 116 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *