خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 128

در این مطلب خلاصه قسمت 128 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 128

سعادت به پسر زخمی می گوید که پیش عایشه کوچوالی برود و از او کمک بخواهد و بودن سعادت در آن انباری را نیز به انها خبر بدهد.

پسر دم کوچه ی عایشه می نشیند و وقتی عایشه آمد خود را معرفی می کند و از او می خواهد که او را پیش یاماچ ببرد.

عایشه هم دلش به حال او می سوزد و وقتی جلاسون را می بیند از او می خواهد هرطور شده به پسر کمک کند.

جلاسون هم به یاماچ زنگ می زند و همه چیز را برای او تعریف می کند و از او می خواهد خودش بیاید و پسر را ببیند.

یاماچ به دیدن او می رود و کمی با او حرف می زند و بعد از این که مطمئن شد دروغی در کار نیست همراه وارتلو او را به ترمینال می برد تا به شهر خودشان برگردد. از آن طرف ماحسون این صحنه را می بیند و عکس هم میگیرد.

صبح عمو دنبال ادریس می رود تا صبحانه را با هم باشند.

او کمی بعد به ادریس می گوید: «بولنت خانم صبح به من زنگ زده بود و گفت تو هم باهاش حرف زدی و گفتی امسال مراسم نمیگیریم. خیلی ناراحت شده بود و میگفت یعنی این همه سال دوستیمون براش ارزشی نداره.. »

ادریس می گوید: «چی میگفتم؟ تو این وضع و اوضاع آشفته چجوری مراسم بگیریم.. »

عمو می گوید: «به نظر من روی بولنت خانم رو زمین ننداز. دیروز که از تو خبری نشده خودش همه چیزو برنامه ریزی کرده. میگفت فقط تو بری. اون ازت انتظاری نداره. »

ادریس چیزی نمی گوید و قصد رفتن می کند.

در بازار، مزدور محله دوباره سر و کله اش پیدا شده و برای لیمو فروش قلدری میکند و به او دستور می دهد که وسایل را جمع کند و کلا از این محله برود.

مردم هم دور آنها جمع شده اند. عمو و ادریس می بینند که افراد مرد مزدور، اسباب خانه ی مرد لیمو فروش را بیرون می ریزند.

آن دو چوب به دستشان می گیرند و جلو می روند.

ناگهان سلیم هم از پشت سرشان چماق به دست جلو می آید.

ادریس وقتی او را می بیند لبخندی می زند.

سه نفری فرد مزدور و افرادش را حسابی کتک می زنند و خودشان هم کمی کتک می خورند و بعد هم به سمت خانه به راه می افتند.

کمی بعد ادریس پماد و چسب و دارو برای سلیم دم در می گذارد تا زخم هایش را مداوا کند.

کمی بعد بولنت باز به ادریس زنگ می زند و ادریس مجبور می شود قبول کند تا به مراسم برود.

او از سلیم می خواهد که حواسش به سلطان باشد و سلیم با خوشحالی قبول می کند.

جومالی، جلاسون را صدا می زند و عکس چتو و ماحسون را به او نشان میدهد و از او می خواهد که کمکش کند تا آن دو را از بین ببرد. جلاسون قبول می کند و آنها تصمیم میگیرند شبانه حمله کنند.

سنا به محله می آید تا به دیدن کاراجا و آکشین برود.

او از دیدن وضع آشفته محله ناراحت می شود. او وقتی به خانه عایشه می رسد از دیدن دخترها خیلی خوشحال می شود و وقتی وضعیت اکشین را می بیند پنهانی به یاماچ زنگ می زند تا به دیدن آکشین بیاید چون حالش خوب نیست.

یاماچ که درگیر مشکلات خودش است می گوید که بعدا می آید و در حال حاضر نمی تواند.

یاماچ به دیدن ارسوی می رود و او را با صورت حساب واریزی هایی که علیچو از سطل زباله اش پیدا کرده تهدید می کند.

ارسوی که از خیلی از چتو می ترسد ناچارا از یاماچ می خواهد در ازای دادن اطلاعات از او محافظت کند.

یاماچ از او می پرسد: «شیمیدانه چیشد؟ » ارسوی می گوید: «کشتنش. وقتی داشت یه چیزی قاطی جنسا میکرد گیر انداختن. مردن اون ربطی به من نداره. »

یاماچ که میداند مردن شیمیدان کار خود ارسوی است می گوید: «اینجوری نمیشه! اسم و رسم و جا و مکان طرفو میگی. فردا نعششو جمع میکنن! »

یاماچ می گوید: «باشه پس! سه تا سوال دیگه ازت میپرسم اگه جواب بدی این برگه یکم دیگه پیش من میمونه.

آزمایشگاه کجاست؟ تحویل کِیه؟ محموله کجا تحویل داده میشه؟ » ارسوی مجبور می شود که همه چیز را به یاماچ بگوید.

معلوم می شود که آن پسر را خود ماحسون نقشه کشیده و سراغ یاماچ فرستاده بود تا مطمئن بشود که وارتلو زنده است و با یاماچ همکاری می کند.

او این خبر را به چتو هم میدهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 128 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 129 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *