خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 149

در این مطلب خلاصه قسمت 149 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 149

سلیم به دیدن سلطان می رود و می گوید که جومالی او را بعد از اینکه حسابی کتک زد از خانه بیرون کرده. سلطان می گوید: «خوب کرده! بابات هم دفعه اولی که دیدت زدت. مگه رفتی؟… ما اینجا در امانیم، اینجا واینسا.

برادرهات جونشون در خطره. اگه حتما میخوای جلوی در خونه یکی وایسی، برو جلوی در خونه داداشات وایسا! » سلیم به ناچار از آنجا می رود و در سرما جلوی خانه جومالی می ایستد.

وارتلو از چتو می خواهد که اول زن و بچه اش را صبح به او تحویل بدهد بعد همه مواد را آماده کند و به او بدهد و وقتی می خواهد از آزمایشگاه بیرون برود افراد چتو روی او اسلحه می کشند و چتو می گوید: «من دوست ندارم کارم رو به شانس بسپارم. امشب مهمون من هستین. »

جومالی از اینکه هرچقدر به ویصل زنگ می زند جواب نمی دهد کلافه شده است. از طرفی هم بره های سیاه ویصل را گرفته اند و شکنجه می دهند تا حرفی بزند.

چتو به لال دستور می دهد که سعادت را به جایی دیگر ببرد تا بعدا برایشان مزاحمت ایجاد نکند.

از طرفی هم به ماحسون که هنوز هم به خانه نیامده و نگرانش شده زنگ می زند و از او می خواهد که برگردد.

چتو باز به دیدن وارتلو می رود تا جنس های اماده شده را بار بزنند اما وارتلو از اینکه سعادت را همراه خود نیاورده کلافه شده و کاری هم از دستش برنمیاید.

ماحسون هم خودش را می رساند و چتو از اینکه امروز کار را با بلغاری ها تمام می کند خیلی خوشحال است.

همگی آماده شده و سر محل قرارشان می روند.

بلغاری ها هم از راه می رسند و چتو رو به سردسته آنها می گوید: «جنستون اینجاست اگه پولتون اماده باشه. »

آنها ساک پول را نشان چتو می دهند و چتو بشکه های حاوی مواد را جلو می آورد و مقابل آنها می چیند.

سردسته بلغاری ها با تهدید رو به چتو می گوید که اشتباه دیگری را نمی بخشند!

و چتو با اطمینان می گوید: «اگه اشتباه باشه حرفشو میزنیم! »

و بعد از بررسی مواد چتو رو به او می گوید: «دیدی ارزششو نداشت؟ اگه یه بار دیگه من یا برادرهام رو اذیت کنین نمیتونین راحت باشین، راحتتون نمیذارم! »

همان لحظه بشکه های حاوی مواد یکی یکی منفجر می شوند و صدای آهنگ آشنایی به گوش می رسد.

چتو رو به بلغاری ها می گوید که کار آنها نیست و می فهمد که باز هم کار یاماچ است و عصبی می شود.

جنگی بین بره ها و بلغاری ها در می گیرد و چتو و ماحسون با بدبختی خود را از انجا بیرون می کشند و وقتی به خانه می رسند می بینند که همه بره هایشان یکی یکی کشته شده اند.

ماحسون عصبانی می شود و به چتو می گوید: «وقتی میگفتم این کار از سر ما زیاده، از پسش برنمیایم میدونستم دارم چی میگم. وقتی میگفتم به اون وارتلو عوضی اعتماد نکن هم میدونستم! »

آنها با هم جر و بحث می کنند و کمی بعد، چتو می گوید که به خانه قبلی وارتلو می روند.

جایی که سعادت هم آنجاست. آنها به خانه وارتلو می رسند و با جنازه بره ها و لال روبرو می شوند و تنها امیدشان را هم از دست می دهند.

چتو با دیدن جنازه لال خیلی ناراحت می شود…

یک روز قبل این اتفاقات وقتی چتو از وارتلو می خواهد که به آزمایشگاه بیاید، وارتلو هم به یاماچ این خبر را می دهد و یاماچ به کمک بقیه هر حرکت آنها را زیر نظر می گیرد و از آنجایی که از قبل هم درون بشکه ها بمب کار گذاشته بود وقتی از دور کمال و جومالی با تک تیرانداز به سمت بشکه ها شلیک می کنند باعث انفجار انها می شود.

علیچو هم که سعادت را زیر نظر گرفته بود فهمیده بود که او را به خانه قبلی وارتلو برده اند…

حتی سلیم هم به کمک آنها آمده و درست وقتی که لال پسر وارتلو را از سعادت گرفته بود و وارتلو هم کاری از دستش برنمی آمد سلیم از پشت سر او را کشته بود و باعث شده بود که وارتلو بتواند با خیال راحت پسرش را در آغوش بگیرد…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 149 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 150 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. مهدی گفت:

    سلام مریم خانوم واقعا ممنون برای زحمت های که میکشید دمتون گرم تمام داستانو با جزئیات کامل مینویسید خسته نباشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *