خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی درچکوروا قسمت 18

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 18 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 18

شرمین وقتی میبیند که دمیر و زلیخا نیمه شب از استانبول آمده اند، به ماجرا شک کرده و از اینکه هونکار به او به دروغ میگوید که آنها برای گردش به استانبول رفته بودند، حرصش میگیرد. صباح الدین از اینکه زلیخا موفق به فرار و دیدن ییلماز نشده، ناراحت می شود.

او از غرولندهای شرمین عصبی شده و بار دیگر موضوع طلاق را پیش میکشد، اما شرمین میگوید که او نمی‌تواند طلاق بگیرد و باید به پای یکدیگر بمانند.

در بیمارستان، ییلماز که به هوش آمده و حالش بهتر است، سعی دارد فرار کند. او به بهانه رفتن به دستشویی، به همراه مامورین به سرویس رفته و سپس از پنجره فرار میکند. هنگامی که مامورین متوجه می شوند دنبال او می‌گردند، اما ییلماز را پیدا نمی‌کنند.

هونکار پنهانی از دمیر در مورد پیدا کردن زلیخا می پرسد.

دمیر ماجرا را تعریف کرده و سپس میگوید که او دیگر به ییلماز کاری ندارد و برای او وکیل نگرفته است و حکم ییلماز به او ربطی ندارد.

در این حین، صباح الدین به بهانه سر زدن، پیش زلیخا آمده و بابت موفق نشدنش به او دلداری میدهد.

زلیخا بخاطر کمک صباح الدین از او تشکر میکند.

صبح، هونکار با زلیخا حرف زده و بابت فرار کردنش او را سرزنش میکند و به او گوشزد میکند که دیگر باید ییلماز را برای همیشه فراموش کند.

از زندان با دمیر تماس گرفته و خبر می‌دهند که ییلماز فرار کرده است.

دمیر هول شده و سریع به همراه اسلحه اش به سمت ژاندارمری می رود و به آنها می‌سپارد که هر طور شده، ییلماز را پیدا کنند تا به آدانا نرسد.

در خانه، از طرف دمیر یک هدیه برای زلیخا می آید.

زلیخا جعبه را باز کرده و یک گرامافون و رادیوی بزرگ میبیند و آن را گوشه خانه میگذارند.

شرمین با دیدن گرامافون حرصش گرفته و حسادت میکند.

او از ترس اینکه با به دنیا آمدن بچه دمیر،به دختر او ارثی نمیرسد، به همراه دوستش و به پیشنهاد او، پیش یک رمال رفته و داروی دست سازی برای سقط کردن بچه میگیرد. سپس به خانه آمده و برای زلیخا دسر درست میکند.

در خانه، بتول، دختر شرمین با او تماس گرفته و مشغول صحبت است. در این حین، صباح الدین پای یخچال رفته و دسر را میخورد. بعد از قطع تماس، شرمین وقتی متوجه قضیه می شود از صباح الدین حرصش میگیرد.

در خانه، زلیخا مشغول دوختن لباس نوزادی است. دمیر کنار او نشسته و از این کار زلیخا لذت می برد.

صباح الدین بخاطر خوردن دسر، حالش بد شده و دل درد میگیرد.

او متوجه می شود که شرمین به عمد داخل دسر سم ریخته تا به زلیخا آسیب بزند.

او با شرمین دعوا کرده و با عصبانیت به سمت خانه دمیر می رود.

شرمین با ترس دنبال او رفته و التماس میکند که چیزی به دمیر نگوید.

صباح الدین به دمیر میگوید که حال او بد است و دمیر سریع سوار ماشین می شود تا او را به بیمارستان ببرد.

دمیر از زلیخا نیز میخواهد که همراهش بیاید تا کنار او باشد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان قسمت 18 سریال روزگارانی در چکوروا   لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 19  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *