خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 218

در این مطلب خلاصه قسمت 218 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 218

آکین وقتی با مروارید درون مجسمه ها به جای مواد مواجه می شود، می فهمد که این کار کاراجا است و با صدای بلند شروع به خندیدن می کند.

روس ها به سمت او اسلحه می گیرد اما اکین این اشتباه را گردن آذر می اندازد و می گوید که او هم پول آنها را خورده و هم قصد داشته آکین به دست روس ها کشته شود!

و از آنها مهلت دو روزه می خواهد تا جنس ها و پول آنها را برگرداند.

ویکتور به او می گوید که باید سر آذر را هم برایش بیاورد و اکین قبول می کند.

کوتای به او می گوید که چطور می تواند در عرض دو روز همه این کارها را بکند اما آکین به خودش مطمئن است و می گوید اگر یاماچ کار آذر را تمام کرده باشد بقیه اش راحت است.

آذر تمام شب را با ناراحتی در تنهایی نشسته و با چاقو اسم سیهان را روی دستانش خراش می دهد. مادرش سراغ او می رود و برای آرام کردن او، پسرش را بدون حرفی در آغوش می گیرد.

تمساح ترسیده و فورا چند آدم را جمع می کند و به خانه ای امن می رود و همه جای آن را نگهبان می گذارد و خودش را هم در اتاق حبس می کند تا یاماچ نتواند او را پیدا کند. اما یاماچ مثل سایه او را دنبال می کند تا در فرصت مناسب حسابش را برسد.

علیچو در اتاقش تنها نشسته که برادرش ظفر سراغ او می آید و می گوید که کمکش می کند تا خودش را از اینجا نجات بدهد و فقط منتظر علامت او بماند.

آکین سعی می کند کاارجا را تنها گیر بیاورد تا با او صحبت کند اما کاراجا خود را به بی خبری می زند. عایشه که فهمیده حتما کاراجا کاری کرده، او را به انبار می برد و می گوید: «چرا تو کارهای برادرت دخالت میکنی؟ »

کاراجا می گوید که آکین کارهای خوبی انجام نمی دهد.

عایشه می گوید: «تو فکر کردی ما چجوری نون درمیاریم؟ فکر کردی وقتی از گودال دور شده بودیم و واسه خودمون زندگی میکردیم و حتی نون نداشتیم بخوریم زندگیمون خیلی خوب بود؟ یه بار اومدی خونه و یخچال رو پر دیدی و چقدر خوشحال شدی! واقعا فکر کردی اونارو از راه آرایشگری به دست آوردم؟! »

کاراجا از این حرف مادرش جا می خورد!

آکین عصبانی است و پیش کوتای می رود و به او می گوید که کاراجا و بقیه خودشان را پشت سلطان قایم می کنند تا دست او به انها نرسد. کوتای که از چیزی خبر ندارد می پرسد:« مگه کاراجا چه ارتباطی با این کارها داره؟ » آکین می گوید: «اونه که مارو بدبخت کرده! »

بعد با عصبانیت می گوید: «آذر زنده ست. یاماچ اونو نکشته. » کوتای از اینکه به دردسر افتاده اند به هم می ریزد و آکین می گوید: «ما نمیذاریم با ویکتور حرفی بزنن. این کار بین اونا تموم میشه و میره. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 218 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 219 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *