خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 272

در این مطلب خلاصه قسمت 272 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 272

خبر جایزه ای که برای کشتن یاماچ گذاشته اند به آذر هم می رسد. آذر به شوخی پشت تلفن به دوستش می گوید:« پنج ملیون لیر برای یاماچ؟ بهتره خودم بکشمش هم پولدار می شم هم از دست یاماچ خلاص می شم.»

کاراجا اتفاقی این جمله را می شنود و می خواهد از خانه بیرون برود که آذر جلویش را می گیرد و بخاطر شوخی بی جایش معذرت خواهی می کند.

کاراجا می گوید که مادر و مادربزرگش را دستگیر کرده اند و باید به کلانتری برود. آذر خودش او را به کلانتری می رساند اما از کاراجا می خواهد که در ماشین منتظر بماند و به او می گوید:« اوضاع قر و قاطیه. خانوادتون تو دردسر افتاده. اول من برم ببینم چی شده بعد به تو خبر می دم که بری تو یا نه.»

کاراجا در ماشین می نشیند و آذر بعد از اینکه سر و گوشی آب می دهد برمی گردد و به او می گوید که به جز داملا و آکین بقیه آزاد شده اند. کاراجا تصمیم می گیرد به خانه برگردد تا پیش خانواده اش باشد و کمکشان کند اما آذر می گوید:« فعلا نمی شه. به مامانم می گم به مادربزرگت زنگ بزنه اگه اونم صلاح دید می فرستمت بری. نمی خوام اتفاق بدی برات بیفته. بخاطر اینکه تو با اومدنت به خونه ی ما فقط جون عموهات رو نجات ندادی جون من رو هم نجات دادی. منم می خوام ازت محافظت کنم.»

کاراجا که فکر می کند آذر از او خوشش آمده کمی خجالت می کشد و می گوید:« نه. تو بخاطر اینکه جونتو نجات دادم نمی خوای ازم محافظت کنی. بخاطر چیز دیگه ایه.»

وارتولو پیش یاماچ می رود و او را سوار ماشینش می کند و در راه به او توضیح می دهد که در مدتی که نبوده چاعتای به کمک اخبار دروغ کاری کرده که محله بدنام شود و پلیس هم وارد محله شده و خیلی ها را دستگیر کرده.

در حین این گفت و گو ناگهان ماشین پشتی شروع به تیر اندازی به طرف آنها می کند.

دو قاتل دیگر در ماشین پشتی نشسته اند که می خواهند یاماچ را بکشند و جایزه بگیرند.

بعد از مدتی تیر اندازی وارتولو و یاماچ مجبور می شوند برای نجات خودشان به طرف جنگل فرار کنند اما در جنگل همدیگر را گم می کنند.

وارتولو با یکی از قاتلها درگیر می شود و او را می کشد و یاماچ با دیگری درگیر می شود و باوجود اینکه موفق می شود شکستش بدهد خودش هم زخم عمیقی بر می دارد.

جلوی کلانتری جلاسون و مکه با چاعتای و فاتح رو به رو می شوند. جلاسون به چاعتای می گوید:« اینو یادت نره که گودال همه جا هست. استانبول توی گوداله و هر وقت لازم باشه گودالی ها از کوچوالی ها محافظت می کنن پس هر وقت جایی رفتی و مثلا خواستی توی رستوران چیزی بخوری قبلش یه کم فکر کن تا ببینی اون غذا می تونه مسموم باشه یا نه.»

چاعتای می گوید که او در گودال فقط مورچه های کوچکی را می بیند که با یک سم پاشی ساده کشته خواهند شد.

یاماچ خودش را به در خانه ی افسون می رساند. افسون با دیدن او خوشحال می شود و وقتی می بیند که یاماچ زخمی شده تمام شب از او پرستاری می کند.

صبح وقتی که یاماچ به هوش می آید از افسون می پرسد که چرا نمی خواهد او بمیرد؟

افسون می گوید:« نتونستم اجازه بدم جلوی در خونه م بمیری و دکتر آوردم بالاسرت. کجاش عجیبه؟»

یاماچ می گوید:« بیا رک و واضح حرف بزنیم. نمی خوای من جلوی خونت بمیرم یا کلا نمی خوای من بمیرم؟»

افسون که می خواهد علاقه اش به یاماچ را همچنان مخفی نگه دارد جواب نمی دهد.

پلیسها خانه ی وارتولو را پیدا می کنند و او را هم دستگیر می کنند. وارتولو از دست مدد که نتوانسته زودتر خبر بدهد و مانع دستگیر شدنش شود عصبانی می شود.

چاعتای هنگام رفتن سر قرار کاری اش ماشینش را برای شست و شو به کارواش می فرستد و مثل همیشه در رستورانی با همکار روسش قرار می گذارد.

زیر فنجان قهوه ی او علامت گودال کشیده شده و دیدن این صحنه چاعتای را به فکر فرو می برد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 272 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 273 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *