خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 321

در این مطلب خلاصه قسمت 321 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 321

یاماچ در خواب می بیند که سلطان با مهربانی او را از خواب بیدار می کند و جومالی برای اینکه بیدارش کند اذیتش می کند. یاماچ وقتی بیدار می شود خودش را در انبار خانه ی اردنتها می بیند و برای حال و روز خودش غصه می خورد. او از مرتضی می پرسد که چاعتای متوجه نقشه شان شده یا نه؟ و مرتضی جواب می دهد:« اصلا نفهمید. حتی منو فرستاد پیش دکتر.» مرتضی و یاماچ شب گذشته در دزدیدن طلاها به جومالی کمک کرده بودند و از اینکه چاعتای فعلا متوجه نشده خوشحال هستند.
از طرفی در خانه ی کوچوالی ها جومالی وقتی سر میز صبحانه می رود متوجه می شود که هیچکس حتی داملا به او اهمیت نمی دهد و همه با بی اعتنایی شان سعی دارند اعتراضشان را نشان دهند. سلیم هم سر میز روی صندلی جومالی نشسته و به سوالهای جومالی جواب نمی دهد و فقط در بگو مگو ی جومالی و عایشه طرف عایشه را می گیرد.
اردنتها هم در سالن غذاخوری دور هم نشسته اند. ثریا و اولگا با نفرت به هم نگاه می کنند و اولگا پز برگشتن پسر بزرگش چاعتای را می دهد. اگدای و چاعتای هم درحالی که با لبخند به هم نگاه می کنند مدام به یکدیگر متلک می گویند. چنگیز با مهمانش نامق سر میز حاضر می شود و از یاماچ هم می خواهد که به آنها اضافه شود. کمی بعد از رسیدن یاماچ افسون که دیگر پیشنهاد چاعتای را قبول کرده و با او قرار گذاشته وارد سالن می شود و کنار چاعتای می نشیند. یاماچ که نمی تواند دلیل رفتار افسون را بفهمد عصبی می شود و آنجا را ترک می کند.
وقتی که سلیم از خانه بیرون می رود شخصی به اسم جمیل با او تماس می گیرد و بخاطر شب گذشته از او تشکر می کند. شب گذشته، سلیم به باری رفته بود و در حال مستی با جمیل که صدای خوبی دارد روی صحنه آواز خوانده بود. جمیل ماجرای زندگی اش را برای او تعریف کرده و سلیم هم وقتی فهمیده بود که او در بار می خوابد جمیل را به یکی از خانه هایشان در خارج از گودال برده بود. حالا جمیل بخاطر کمک سلیم از او تشکر می کند و می گوید که امشب هم برای اواز خواندن به آنجا بیاید. سلیم می گوید که نمی داند فرصتش پیش خواهد آمد یا نه.
چنگیز در اتاق کارش کنار نامق نشسته و از یاماچ هم می خواهد که به انجا بیاید. او به یاماچ می گوید:« برادرای تو با پسر نامق درگیر شدن. حالا نامق حق داره که از گودال انتقام بگیره. تو باید عقب بکشی تا نامق وارد گودال بشه و اون انتقامی که می خواد رو بگیره. اگه موفق نشه من پشتش هستم.» یاماچ توافقی که با چنگیز داشته را یادآوری می کند اما چنگیز می گوید:« ما توافق کردیم اما من دوستا و شرکایی دارم. بین ما هم نظم و قوانینی وجود داره.»
نامق پیش پسرش صفا که تا آن روز بخاطر کتک یاماچ بستری بوده می رود و می گوید که اجازه ی حمله به گودال را از چنگیز گرفته است. صفا که مشتاق انتقام گرفتن است خوشحال می شود. یاماچ هم که نگران گودال شده از آکین می خواهد که سلیم را قانع کند که به دیدنش بیاید.
جومالی طلاهایی که دزدیده اند را به قهوه خانه می برد و نشان همه می دهد. او قبل از هر کار می خواهد پول سرمد را بدهد و سندهای محله را پس بگیرد برای همین به سرمد زنگ می زند و با او قرار می گذارد. سرمد کمی نگران می شود و موضوع را به چاعتای خبر می دهد. در این میان آکین از سلیم می خواهد که برای شنیدن موضوع مهمی به دیدن یاماچ برود.
چاعتای از افسون می پرسد که چرا تصمیم گرفته پیش او بیاید؟ افسون جواب می دهد:« چون خودت گفتی در خونت به روی من بازه. به حرفات فکر کردم و بهت حق دادم. برای اینکه بفهمی یه نفر عاشقت نیست یه لحظه هم کافیه.» او لحظه ای که یاماچ نهیر را در آغوش گرفته بود را به یاد می آورد اما بیشتر از این برای چاعتای توضیح نمی دهد.
افراد نامق سوار بر موتور و ماشین وارد محله ی گودال می شود و به هر مغازه و خانه ای تیر اندازی می کنند. افراد زیادی زخمی می شوند و جومالی و بقیه ی جوانها تا جایی که می توانند سعی می کنند جلوی حمله را بگیرند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 321 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 322 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *