خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 322

در این مطلب خلاصه قسمت 322 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 322

در حمله به محله صفا به خانه ی متین می رود و در خانه را می کوبد و فیدان را صدا می زند. فیدان با اینکه ترسیده برای اسیب نرسیدن به دیگران خودش را تسلیم می کند و همراه صفا می رود. مکه برای اینکه جلوی رفتن آنها را بگیرد بی مهابا خود را جلو می اندازد اما تیر می خورد و آکین او را به بیمارستان می رساند.
سلیم به دیدن یاماچ می رود. یاماچ به او می گوید:« یکی از شرکای چنگیز قراره به گودال حمله کنه. حواستون رو جمع کنید. از جومالی بخواه که حمله نکنه چون طرف پشتش به چنگیز گرمه و دعوای بزرگی پیش می یاد.» سلیم پوزخندی می زند و می گوید:« همینو می خواستی بگی؟ خب بزار حمله کنن. می گی به جومالی بگو حمله نکنه، خودت بودی و به گودال حمله می کردن سر جات می نشستی؟» یاماچ می گوید:« دارم می گم مراقب باشین. اصلا اگه حرفام برات ارزشی نداره چرا اومدی اینجا؟ چرا انگشترمو بهم پس دادی؟» سلیم می گوید:« اشتباه کردم انگشترو بهت پس دادم چون تو یادت رفته کی هستی. یادت رفته اون انگشترو کی و چرا بهت داد.» ده سال پیش، قهرمان و سلیم به کمک هوش یاماچ موفق می شوند که معجون فروش را پیدا کنند و از طریق او به آشپزخانه ی مواد خلیل ابراهیم برسند. اما در آشپز خانه گیر می افتند و در محاصره قرار می گیرند چون آدمهای خلیل ابراهیم منتظر آمدن انها بوده اند و آمادگی کامل دارند. افراد خلیل ابراهیم قهرمان را تنها گیر می اندازند و ندیم خودش را به قهرمان نشان می دهد و می گوید:« ما نمی خوایم به شما اسیبی برسه. اقا قهرمان دیگه پی خلیل ابراهیم رو نگیرید و ولش کنید.» قهرمان که چاره ای ندارد مات و مبهوت از آشپز خانه خارج می شود درحالی که سوالات زیادی ذهنش را مشغول کرده. او در خانه ماجرا را برای سلیم تعریف می کند و می گوید:« من باید بفهمم چه خبره. طرف می تونست راحت منو بکشه اما ولم کرد برم. لازم باشه با بابام حرف می زنم و ته این قضیه رو در می یارم.» کمی بعد قهرمان برای تشکر از یاماچ انگشتر را به او هدیه می کند و یاماچ خیلی ذوق زده می شود. حالا سلیم با یاد آوری این ماجرا به یاماچ می گوید:« تو فراموش کردی کی هستی. جلوی همه سر خم می کنی و فرار می کنی. به خودت بیا. این وضع اصلا بهت نمی یاد.» سلیم به محله برمی گردد و با دیدن شیشه های شکسته و مردم زخمی متوجه حمله ی نامق می شود. با رسیدن او گروه دیگری از افراد نامق به محله حمله می کنند و این بار خانه ی کوچوالی ها را هدف قرار می دهند. در خانه ی کوچوالی ها همه به مخفی گاه می روند غیر از سلطان که در آشپز خانه مشغول درست کردن غذای مورد علاقه ی یاماچ است و به صدای گلوله ها توجهی ندارد. جومالی و داملا و آکین به موقع به خانه می رسند و از خانواده محافظت می کنند.
چنگیز از یاماچ می خواهد که به اعتصاب کارگرها رسیدگی کند و انها را از کار نکردن منصرف کند. یاماچ به کارخانه ی داروسازی اگدای می رود و به حرف کارگرهای معترض و حقوق نگرفته گوش می دهد. یکی از کارگر ها می گوید:« ما نه از اینجا می ریم و نه کار می کنیم. تا شرطهامون رو قبول نکنن اوضاع همینجوری باقی می مونه.» یاماچ حرفهای انها را به چنگیز می گوید و از او می خواهد که حقوق کارگرها را پرداخت کند. چنگیز با عصبانیت داد می زند:« کی ازت نظر خواست؟ برو و بهشون بگو یا تا فردا صبح کار می کنن یا اخراج می شن.» یاماچ این بار به روشی که چنگیز می خواهد پیش کارگرها برمی گردد و انها را تهدید می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 322 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 323 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *