خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 94

در این مطلب خلاصه قسمت 94 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 94

متین وقتی می بیند که صبح شده و هنوز هم از یاماچ و بقیه و بار سلاحشان خبری نیست، کمال و مکه و جلاسون را بیدار می کند تا بروند و از اطراف پرس و جو کنند بلکه خبری از آنها به دستشان برسد.

از طرفی یاماچ و بقیه کنار هم نشسته اند و آهنگ می خوانند و سعی می کنند خود را گرم نگه دارند.

سلیم بلند می شود و به آنها می گوید بلند شوند و اطراف را بگردند بلکه چیزی برای گرم کردنشان پیدا کنند.

همگی مشغول می شوند و جعبه ی بزرگی پیدا می کنند که درش قفل است و سعی می کنند آن را باز کنند و در نهایت امی و پاشا موفق به باز کردن آن می شوند و داخل ان نفت و بنزین پیدا می کنند.

سپس آن را روی در می ریزند تا آتشش بزنند. یاماچ می گوید: «بهتون دروغ نمیگم. سه تا احتمال داریم! یا در باز میشه و زنده میمونیم. یا میترکیم! احتمال سوم هم این که با یخ زدن میمیریم! »

یاماچ بنزین روی در را آتش می زند و در منفجر می شود و همگی بیرون می ریزند و با نگهبان های کشتی دعوا می کنند.

سلیم زودتر از همه خود را به کابین می رساند و بلغاری ای را که اسمش ماجیم است را می بیند.

ماجیم به او می گوید: «قرار بود اینطوری شه آقا سلیم؟! »

سلیم هم به ناچار او را بیهوش می کند.

کمی بعد ماجیم به هوش می آید و سلیم اسلحه را روی سر او می گیرد و با عصبانیت می گوید: «من بهت گفتم هروقت همه رفتن تو قفلش کن نه که کولرم روشن کنی! به خیالت میخواستی مارو بکشی و پولارم برداری؟ توافقمون این بود؟ »

بعد هم از او می پرسد: «اون یکی مسئله چیشد؟ وارتلو شروع کرد؟ »

ماجیم تایید می کند و سلیم می گوید: «پس دیگه بهت نیازی ندارم! » و فورا او را می کشد.

از طرفی هم جلاسون کسی را راضی می کند تا همراه قایقش آنها را هم سوار کند تا بتوانند دنبال یاماچ و بقیه بگردند.

همان موقع یاماچ بیسیم قایق را برمیدارد و به شوخی در آن حرف می زند که صدای متین را می شنود.

متین و بقیه هم همراه ناخدای همراهشان تلاششان را می کنند تا آنها را پیدا کنند.

همان موقع کسی به کمال زنگ می زند و به او خبر می دهد که عده ای وارد قهوه خانه شده اند و ادریس را تنها گیر انداخته اند.

میتن هم از طریق بیسیم این خبر را به یاماچ می دهد.

همه جا می خورند و نمی دانند چه کنند.

ادریس در قهوه خانه تنهاست و وارتلو وقتی جو متشنج محله را می بیند از مدد می پرسد که چه شده؟

مدد می گوید: «یه چیزی تو قهوه خونه شده. نیم ساعته درش بسته س. نه کسی میره نه کسی میاد. »

وارتلو جلو می رود و از موحی الدین می پرسد که چه خبر است؟

موحی الدین می گوید: «سه نفر اومدن بابارو گرفتن و میگن اگه پول ندین شلیک میکنیم! ولی بابا گفته دخالت نکنین. »

وارتلو به فکر فرو می رود… ادریس به ان سه نفر می گوید: «اگه الان پاشین برین خون از دماغ کسی نمیریزه! »

آنها کمی فکر می کنند اما بعد یکی از آنها به او می گوید: «همین الان به پسرت زنگ بزن و بگو یک میلیون پول بیاره تا ازادت کنیم. »

ادریس به آرامی از زیر میزش که چاقوی کوچکی در آن جاساز کرده بود چاقو را برمیدارد.

از طرفی هم وارتلو از کچی می پرسد که برای رفتن داخل قهوه خانه راه دیگری وجود دارد یا نه که کچی راه را به او نشان می دهد.

وارتلو وارد قهوه خانه می شود و سعی می کند کاری کند تا ادریس را آزاد کنند.

ادریس هم به بهانه چایی خوردن سمت سماور می رود و موقعی که وارتلو حواس آنها را پرت می کند ادریس آب داغ را روی یکی از آنها می ریزد و بعد وارتلو و ادریس به کمک هم آن سه نفر را زخمی می کنند.

وقتی یاماچ و بقیه در قایق هستند متوجه می شوند که ساک پول هایشان که دست عمو بوده در انفجاری که پایین انجام داده اند نابود شده و همگی ناامید به پول های سوخته چشم می دوزند.

بعد هم قایقی که میتن و بقیه در آن هستند به قایق آنها می رسند و خبر آزادی ادریس توسط وارتلو را هم می دهند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 94 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 95 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *