خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۴۷ + زیرنویس و دوبله

مسعود وقتی ماجرای پیدا شدن مرت و بد رفتاری او با آزرا را می فهمد، به سومرو زنگ زده و به او می گوید: « من این قضیه را باور نکردم و حتما چیزی در میان است.» سومرو به او می گوید: «اگر خیلی نگران مرت هستی پس هزینه مدرسه او را بده.» مسعود ترجیح می دهد اگر بخواهد هزینه ای بدهد آن را به دست آزرا برساند نه سومرو.
او پیش آزرا رفته و می گوید که می خواهد به او  در تامین هزینه مدرسه مرت کمک کند. آزرا از دست او عصبانی است و هیچ چیز از او نمی خواهد. مسعود از رفتارهای گذشته خود ابراز پشیمانی می کند اما آزرا باز هم نرم نمی شود. مسعود ماجرای بدهکاری اش به پدر آزرا و شک  چیتن در مورد مرگ کمال و ادامه روند پرونده شکایت را به آزرا می گوید. آزرا که تا به حال چیزی از این مسائل نمی‌دانسته، شماره چیتن را می گیرد تا پیگیری کند. مسعود می گوید که هیچ نقشی در مرگ کمال نداشته و این حرف برایش خیلی سنگین است.

سراب به عظمی زنگ زده و علت جعل امضایش را می پرسد. عظمی علتش را وکالت هایی می داند  که دانستنش توسط فریده خانم به ضرر سراب است و او را توجیه می کند. بعد از این تماس، او با شرکت تماس گرفته و می خواهد رمز صفحه اش را عوض کند اما متوجه می شود که تمامی صفحات در اختیار جنک قرار گرفته و امکانش نیست. او به شدت عصبانی می شود.
جیدا و آردا با یکدیگر بیرون رفته اند. گوشی جیدا زنگ می خورد و او می فهمد شخصی که در حال صحبت است، پدر اوست. جیدا خیلی خوشحال شده ولی می فهمد که فعلا امکان دیدن پدرش نیست. او علت را نمی داند.
فریده خانم از حسن در مورد پدر جیدا سوال می کند. مشخص می شود که پدرش به خاطر بدهی و چک در زندان است و چندین سال دیگر بیرون می آید.
برادر اجه در پی برنامه انتقام، آمار کل خانواده چلن را در آورده و وقتی متوجه می شود که او خواهر دارد، او را هدف قرار می دهد.
آزرا و جنک به خانه سومرو برای دیدن مرت می روند. اما او باز هم با دیدن آزرا عصبانی شده و از دست او فرار می کند. جنک آزرا را دلداری می دهد.
اوکان به همراه خانواده تقلبی اش برای آشنایی به خانه چلن ها می آید. کسانی که در ظاهر پدر و مادرش معرفی شده اند، رفتارهای سطح پایینی دارند و همه با تعجب به آنها نگاه می کنند. جنک در مورد کار و محل زندگی آنها سوال می کند، اما می بیند که حرفهایشان تناقض دارد یا اشتباه جواب می دهند. او ناگهان عصبانی شده و قلابی بودن آنها و نداشتن شغل اوکان و تمامی دروغ هایش را به روی آنها می آورد و آنها را از خانه بیرون می کند. ملیس شوکه شده و باورش نمی شود. او از اینکه جنک از قبل به او اطلاع نداده و آبرویش را برده شاکی شده و با گریه به اتاقش می رود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *