خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۹۷ + زیرنویس و دوبله
ملیس سریع در گوشه ی تعمیرگاه پنهان می شود تا جنک او را نبیند. جنک به قدیر میگوید :«هرچی که بین ما اتفاق بیفته بین خودمونه و ارتباطی به آزرا نداره. او گناهی نداره. اگه میتونی در مورد مرت کمکش کن.» قدیر ماجرای مدرک و فیلم را به جنک میگوید، اما میگوید که فیلم را پاک کرده. جنک عصبی شده و میرود. ملیس که تازه ماجرا را شنیده، و فهمیده که جنک قدیر را کتک زده، با ناراحتی بیرون می آید و خودش را بخاطر اینکه جنک را به خانه آزرا فرستاد مقصر میداند. او به قدیر میگوید :«حالا دیگه رابطه تو و جنک خراب شده و امیدی به ما نیست.» قدیر ملیس را دلداری میدهد.
در رستوران، آزرا مشغول کار کردن است . سراب به آشپزخانه آمده و مستقیم سراغ آزرا می رود تا بهانه ای برای گیر دادن به او پیدا کند. سراب دوباره بخاطر مرخصی گرفتن های آزرا به او تذکر میدهد. و وقتی میفهمد که آزرا قرار است مرت را پیش خودش ببرد، بخاطر اینکه به سومرو تهمت زده و گفته که او آدم بدی است، به او تشر می زند. آزرا سکوت کرده و چیزی نمیگوید.
قدیر به سمت خانه سومرو می رود تا با جانسو حرف بزند. او جانسو را دم در میبیند و سریع گوشی او را میخواهد. او میگوید:«میخوام فیلمی که از فاطمه برات فرستادم رو پاک کنم، چون میخوام این ماجرا دیگه تموم بشه». جانسو میگوید:« من خودم اون فیلم رو پاک کردم.» قدیر سرخورده شده و برمیگردد. جانسو کمی بعد، به جنک پیام داده و میخواهد او را ببیند.
جنک، با فریده خانم درگیر کارهای خیریه هستند. فریده خانم میخواهد برای وقف در رستوران شام بدهد.
جانسو و سومرو به دفترخانه رفته و جانسو سهام کافه را میگیرد. سومرو برای جانسو تعریف میکند که آزرا خانه گرفته و از جنک جدا شده است. جانسو میگوید:« جنک از آزرا دست برنمیدارد و فکر نمیکنم از هم جدا شده باشند». سومرو میگویند:« من مطمئنم.خودم حرفاشون رو شنیدم.»
در رستوران، قدیر به دیدن آزرا می آید. آزرا پیگیر مدرک قدیر می شود. قدیر برای آزرا توضیح میدهد که روزی که به بیمارستان رفته بود، فاطمه با او صحبت کرده و گفته بود که سومرو را می شناسد و در مورد مرت همدستی داشته اند. او از حرفهای فاطمه فیلم داشته. آزرا سریع خوشحال می شود، اما وقتی می شنود که قدیر فیلم را بخاطر عصبانی شدن پاک کرده، به هم میریزد و با او دعوا میکند . او به قدیر میگوید:« کاری نکن که آدمایی که مثل من بهت اعتماد میکنند و امیدوار میشن ناامید شن. تو به درد وکالت و عدالت نمیخوری». او با عصبانیت به آشپزخانه برمیگردد. قدیر در سکوت با ناراحتی به او نگاه میکند. سراب از دور شاهد مکالمه آنها است.
جنک با جانسو قرار گذاشته و یکدیگر را میبینند. جانسو در مورد آزرا و مشکلات اخیر از جنک سوال میکند. جنک که از ارتباط جانسو و قدیر چیزی نمیداند، در مورد مدرک قدیر دال بر گناهکار بودن سومرو و دعوایی که باعث شد قدیر فیلم را پاک کند برای جانسو تعریف میکند. جانسو علت اینکه قدیر دنبال فیلم آمده بود را متوجه می شود. بعد از رفتن جنک، جانسو گوشی اش را باز کرده و به فیلمی که به دروغ گفته بود پاک کرده، نگاه میکند.
فریده خانم به رستوران می رود تا برای ضیافت سفارشات لازم را بدهد. او کارت ویزیت جدیدی به اسم سراب چاپ کرده تا رستوران جدید به اسم او شناخته شود. سراب خوشحال و ذوق زده می شود. کمی بعد، آردا و جیدا به رستوران می آیند. آردا به عمد همراه جیدا آمده تا به مادرش بفهماند که نباید به جیدا سختگیری کرده و او را ناراحت کند.
آزرا که فکرش خیلی درگیر سومرو است، دلش میخواهد اقدامی کند، اما بخاطر اینکه نمیتواند مرخصی بگیرد باید منتظر بماند. او به پیشنهاد آردا، به همراه او به بهانه خرید برای آشپزخانه بیرون می رود، تا خودش سراغ سومرو برود و آردا نیز دنبال مرت به مدرسه برود.
آزرا به شرکت رفته، و با عصبانیت وارد اتاق عظمی که سومرو پیش اوست می شود. او شروع به دادو بیداد کرده و به سومرو میگوید:« تو و فاطمه با همدیگه در ارتباط بودید.فاطمه تو رو می شناسه و تو اینو از من پنهان کردی. قدیر از حرفهای فاطمه فیلم گرفته.» سومرو هول شده و تمامی اینها را انکار میکند. جنک که از پشت در به حرفهای آنها گوش میکرد، وارد اتاق شده و به سومرو بابت عاقبت کارهایش هشدار میدهد. آزرا بیرون می آید و جنک پشت سر او می رود. آزرا ناراحتی اش را سر او نیز خالی کرده و جنک را مسبب از بین رفتن مدرک می داند. جنک میگوید :«باشه. دیگه بهت آسیبی نمیرسونم. از زندگیت برای همیشه بیرون میام و نیستم. نه به عنوان عشق و نه دوست». آزرا با ناراحتی شرکت را ترک میکند.