خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 2

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 2 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 2

در خانه هنگام خوردن صبحانه، آیاز وقتی متوجه می شود که خواهرش فیلیز، در اینستاگرام عضو شده و عکس میگذارد، بخاطر خطر لو رفتن آدرس آنها پیش پدرشان با او دعوا میکند.

کمی بعد، در می زنند و یک نفر به آیاز میگوید که با او کار دارد، و آیاز را سمت ماشین ارتان می برد. ارتان پیاده شده و خودش را معرفی میکند و سپس به آیاز میگوید که خواهرش او را دوست دارد و در صورت بودن با براق، هر خواسته ای که آیاز داشته باشد برای او فراهم میکند.

آیاز عصبی شده و میگوید که هیچ علاقه ای به براق ندارد و خودش عاشق کسی است و فقط از روی انسانیت براق را نجات داده است. سپس می رود. ارتان که تحمل نه شنیدن از کسی را ندارد، عصبی می شود.

او به افرادش می سپارد تا در مورد زندگی آیاز تحقیق کنند. ارتان متوجه می شود که پدر آیاز در مرس است و دنبال آنها میگردد. او به عمد میگوید که خانواده آیاز را به پدرش لو بدهند.

سپس به خانه آمده و در مقابل براق که بخاطر عشق به آیاز افسرده شده، میگوید که آیاز نیز او را میخواهد و فقط بخاطر تفاوت طبقاتی شان میترسد و احتیاج به زمان دارد و پای کس دیگری وسط نیست. براق با شنیدن این حرفها خوشحال و امیدوار می شود.

در کلاس فیروزه و آیاز، پسر دیگری نیز هست که از فیروزه خوشش می آید.

آیاز از این موضوع عصبی شده و آن پسر را از سر راه عشقشان برمیدارد و او را ملتفت میکند که او با فیروزه است.

فیروزه و آیاز، یک پروژه گروهی دارند که مربوط به طبقات بالای یک برج است.

آیاز ترس از ارتفاع دارد و به سختی همراه فیروزه بالا می رود.

فیروزه اصرار دارد تا آیاز را لب بالکن ببرد. حال آیاز بد شده و سپس برای فیروزه تعریف میکند که در کودکی، پدرش برای تهدید او را از ارتفاع آویزان کرده بود و از آن زمان میترسد.

فیروزه ناراحت شده و بخاطر اصرارش معذرت خواهی میکند. سپس آرام آرام آیاز را به سمت بالکن می برد تا بر ترسش غلبه کند. آیاز بابت این تلاش و غلبه بر ترسش از فیروزه تشکر میکند.

مدتی بعد، یک شب آیاز فیروزه را لب ساحل برده و از عشقش به او میگوید و میخواهد تمام عمرش را با فیروزه باشد. فیروزه با خوشحالی قبول میکند و آیاز، یک حلقه که با گل درست کرده است به دست فیروزه می اندازد. آنها هر کدام از خوشحالی به خانه برمی‌گردند.

وقتی آیاز داخل می رود، با جسد پدرش و فیلیز نیمه جان مواجه شده، و مادرش با گریه میگوید که پدرش آنها را پیدا کرده و وارد شده و در حال خفه کردن فیلیز بوده و او مجبور شده تا او را بزند.

آیاز به شدت شوکه می شود. او میگوید که با پلیس تماس گرفته و خودش قتل را به گردن میگیرد. مادرش با جیغ و داد اجازه این کار را به آیاز نمی‌دهد.

روز بعد، آیاز به طور کلی ناپدید شده و فیروزه هیچ کجا او را پیدا نمیکند . آنها خانه شان را نیز تخلیه کرده اند.

فیروزه به شدت ناراحت و افسرده می شود ، اما بعد از چند ماه نبود آیاز را می پذیرد و تمام یادگاری های او را با خشم و کینه جمع میکند و به زندگی عادی برمیگردد.

دو سال بعد، فیلیز در حال نامه نوشتن از طرف پدرش برای صاحب پروژه ساختمانی است، زیرا آسانسور ساختمانِ در حال ساخت خراب شده و باید برای تعمیر و نظارت بر آن درخواست بدهند و مدتی است که کسی رسیدگی نمیکند.

پدر فیروزه به شرکت ارتان، صاحب پروژه می رود و برگه را به او میدهد و اصرار دارد تا به آسانسور رسیدگی شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 2 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 3  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *