خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 5

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 5 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 5

فیروزه و آیاز از دیدن یکدیگر شوکه می شوند.

فیروزه به خواست ارتان داخل خانه می رود.

آیاز حساس شده و واکنش نشان میدهد و وقتی می فهمد که فیروزه برای کار روی پروژه مجتمع تجاری آیاز آمده است، از اینکه ارتان با او هماهنگ نکرده عصبی می شود و با او بحث میکند .

همان لحظه، مهوش به آنجا آمده و با اضطراب، ارتان را کنار کشیده و میگوید که یک خبرنگار، مدارکی به دست آورده که می‌تواند گناهکاری او را ثابت کند و قصد دارد اخبار را پخش کند.

ارتان کلافه شده و از فیروزه میخواهد که امروز برود.

ایاز که قصد بیرون رفتن داشت، از فیروزه میخواهد که او را برساند.

او در مسیر، با تعجب و طلبکارانه از فیروزه علت آمدنش به شرکت را میپرسد.

فیروزه از سوال آیاز عصبانی شده و می‌گوید که او نمی‌تواند وقتی که خودش فیروزه را دو سال پیش با هزاران سوال رها کرده، از او سوالی داشته باشد. سپس وسط راه به اصرار پیاده می شود.

آیاز یادش می آید که دو سال قبل، شبی که مادرش، پدرش را به قتل رساند، با ارتان تماس گرفته و از او تقاضای کمک کرده بود، و حاضر شده بود تا بخاطر خانواده اش، فیروزه را کنار بگذارد و طبق قرارش با ارتان، با براق باشد.

ارتان و مهوش سراغ دفتر روزنامه می روند و مشکل را حل می‌کنند تا خبر پخش نشود. ارتان، یه مهوش می سپارد تا اطلاعات زندگی آن زن خبرنگار را برای او پیدا کنند.

فیروزه به ساحلی که همیشه با آیاز میرفت می رود و روی نیمکتشان می نشیند. شعله دوست او پیشش می آید و فیروزه با گریه ماجرا را برای او تعریف میکند.

شب، ارتان به خانه خبرنگار می رود و با اطلاعاتی که در مورد نقطه ضعف های زندگی او به دست آورده، او را تهدید میکند و فایل ها را از او میگیرد.

آیاز و براق برای شام بیرون رفته و هنگامی که آیاز ، براق را می رساند، براق از او میخواهد که برای برنامه شام خانواده ها قبل از ازدواج اقدام کنند. آیاز که رابطه خوبی با مادر براق ندارد، به اصرار او قبول میکند.

مادر فیروزه که بعد از رفتن فاروق، بخاطر علاقه زیادش به او افسرده و ناراحت است، به محل کار دوست دختر او سودا در کلوپ می رود.

او بعد از کار، سودا را تعقیب کرده و به خانه او می رسد و به زور داخل می رود.

فاروق که در خانه سودا است، در اتاق پنهان می شود، اما مادرش با دیدن کفشهای او متوجه می شود که فاروق آنجاست. سپس با ناراحتی به خانه برمیگردد.

شعله به خانه پیش فیروزه آمده و چند دست لباس از بوتیک آورده تا او را در محل کار جدید بپوشد تا ظاهری مرتب و آراسته داشته باشد. فیروزه از او بایت کمک‌هایش تشکر میکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 5 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 6  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *