خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 1

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 1 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 1

سریال زمستان سخت قسمت 1

فیروزه، دانشجوی معماری است و یک خواهر کوچکتر و یک برادر بزرگتر از خود دارد.

پدر فیروزه سرکارگر ساختمانی است و مادر او نظافتچی منازل است.

وضعیت خانواده فیروزه متوسط رو به پایین است و همه به غیر از او که درس میخواند، سر کار می روند.

در خانه آنها، هیچکس جز پدر فیروزه از درس خواندن او حمایت نمی‌کند و مادر و برادرش میگویند که فیروزه باید درس را کنار گذاشته و کار کند.

صبح فیروزه برای رفتن به دانشگاه پول ندارد، اما مادرش به او هیچ کمکی نمیکند و بی اهمیت به او می رود.

فیروزه مجبور است تا دانشگاه پیاده برود، اما متوجه می شود که پدرش مقداری پول در جیب او گذاشته است. فیروزه خوشحال شده و خودش را به کلاس می رساند.

او در بولتن محوطه دانشگاه به همراه دوستش به دنبال کار می‌گردد تا بتواند خرج خودش را در بیاورد.

آیاز، به صورت اتفاقی فیروزه را میبیند و در یک نگاه عاشق او می شود.

او وقتی پرس و جو میکند و میفهمد که فیروزه چه کلاسی دارد، در انتخاب واحد کلاس فیروزه را انتخاب میکند.

او برای تکمیل ثبت نام به یکی از پرونده هایش احتیاج دارد و باید به شرکت ارتان برود.

ارتان که صاحب شرکت بزرگ ساختمانی است به همراه خواهرش براق، وارد شرکت می شود. یک نفر با ارتان تماس گرفته و می‌گوید که خواهر او یعنی براق، با شوهرش رابطه داشته و عکس آنها را برای ارتان ارسال میکند.

ارتان با عصبانیت با براق در این باره دعوا میکند. براق میگوید که همین یک بار بوده و دیگر آن مرد را نخواهد دید.

سپس با ناراحتی و عصبانیت از شرکت بیرون می آید. آیاز دم در شرکت، براق را می‌بیند و متوجه ماشینی که با سرعت به سمت او می آید شده و سریع براق را کنار می کشد. براق با دیدن آیاز از او خوشش می آید.

وقتی که آنها داخل لابی شرکت می روند، براق به ارتان میگوید که آیاز او را نجات داده است.

روز بعد، براق دم خانه آیاز کادو می فرستد. آیاز کادو را نمیخواهد و از برادرش میخواهد که سر راه، کادوی قیمتی را به شرکت پس بدهد.

برادر آیاز، کادو را برای خودش برداشته و یک یادداشت تشکر عاشقانه برای براق نوشته و به شرکت تحویل میدهد.

فیروزه و آیاز با یکدیگر دوست شده و رابطه عاشقانه ای دارند.

آیاز به همراه مادر و خواهر و برادر کوچکتر از خود زندگی میکند. آنها بخاطر رفتارهای خشونت آمیز پدرشان فرار کرده و در این شهر پنهان شده اند.

آیاز برای پیدا کردن کار به یک کافی شاپ می رود.

براق به همراه دوستانش به آنجا آمده و با دیدن آیاز خوشحال می شود و پیش او می آید.

آیاز وقتی متوجه نیت براق می شود، به او میگوید که سو تفاهم شده و او خودش کس دیگری را دوست دارد.

براق با عصبانیت به شرکت پیش ارتان می رود و به او میگوید که آیاز، همان پسری که او را نجات داده بود، با نوشتن یادداشت و تعقیب او در کافی شاپ توجه او را جلب کرده و حالا که او آیاز را می‌خواهد، آیاز او را پس زده و میگوید کس دیگری را دوست دارد.

او میگوید که آیاز باید او را بخواهد و دوست داشته باشد. ارتان که خواهرش را خیلی دوست دارد، میگوید که مشکل را حل خواهد کرد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 1 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 2 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *