خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 27

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 27 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 27

در خانه، الوان پیش یاشار نشسته و کمی بعد طاقتش تمام شده و به اتاق می رود و گریه میکند. فیروزه پیش او می رود و به او دلداری میدهد و از او میخواهد که ماجرا را فراموش کند و دوباره به سالن برگردد.

آخر شب، آیاز به شیشه پنجره اتاق فیروزه سنگ می زند و فیروزه بیرون می رود.

او به فیروزه بخاطر آزادی یاشار تبریک میگوید و سپس حرفهای امیدوار کننده ای از رابطه خودشان میگوید.

فیروزه یاد شبی می افتد که با ارتان به هتل رفته و همان شب، عاقد آنها را عقد کرده بود. او سریع به خانه برمی‌گردد و ماجرا را با گریه برای شعله که به آنجا آمده تعریف میکند. شعله از اینکه فیروزه با ارتان عقد کرده است عصبانی شده و از آنجا می رود.

مته به خانه ارتان می رود و به او میگوید که خانه را ترک کرده و سپس از آیاز بدگویی میکند .

او میگوید که میخواهد از این به بعد برادر ارتان باشد. ارتان نیز قبول کرده و او را به هتل می فرستد.

براق به بیمارستان رفته و بعد از دادن آزمایش، از دکتر میخواهد که تا آمدن نتایج، به کسی چیزی نگوید تا امیدوار نشوند.

صبح ،ارتان با فیروزه تماس گرفته و میخواهد به خانه آنها بیاید. فیروزه هول شده و میگوید که هنوز با خانواده صحبت نکرده است و خودش بیرون می آید. او سریع آماده می شود و بیرون می رود تا پیش ارتان برود.

مته در هتل ساکن شده و از اینکه به زندگی مرفه وارد شده، خوشحال است. منشی ارتان برای او کارت بانکی و سویج ماشین جدید می آورد. مته از منشی دعوت میکند که صبحانه را با هم بخورند.

ا ز بیمارستان با براق تماس گرفته و خبر میدهند که او میتواند کلیه خود را اهدا کند. براق خوشحال شده و ساک خود را جمع میکند تا به بیمارستان برود. کورهان متوجه ماجرا شده و سریع به ایجلال خبر میدهد . ایجلال عصبانی شده و سوار ماشین می شود تا به سمت بیمارستان برود و جلوی براق را بگرید.

او با ارتان که پیش فیروزه است نیز تماس میگیرد و خبر میدهد که سریع به بیمارستان برود. ارتان ماجرا را به فیروزه میگوید. فیروزه مشکلی در کار براق نمی‌بیند ، اما ارتان به او میگوید که آیاز دیگر نامزد براق نیست و ازدواج را به هم زده است. فیروزه جا میخورد.

در بیمارستان، وقتی آیاز متوجه ماجرا می شود، میخواهد جلوی براق را بگیرد، اما براق میگوید که این کار را بخاطر صفیه انجام میدهد.

کمی بعد،همگی به بیمارستان می رسند و میخواند جلوی براق را بگیرند. ایجلال داد و بیداد کرده و سپس ارتان پیش براق می بود و سعی دارد با زبان خودش او را منصرف کند.

فیروزه دم در اتاق ایستاده. آیاز از اینکه فیروزه را کنار ارتان دیده، متعجب شده و دلیل آمدن او را می پرسد. همان لحظه ارتان از اتاق بیرون آمده و فیروزه را مقابل آیاز ، همسر خطاب میکند و از او میخواهد که بروند. آیاز به شدت شوکه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 27 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 28  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. سارا گفت:

    من اول فکر کردم فیلم نگو که اوزاه پول بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *