خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 33

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 33 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 33

آیاز عصبی شده و به حیاط می رود. ارتان پیش او رفته و به او میگوید که از آنجا برود. سپس به عمد با حرفهایش در مورد فیروزه او را آزار می دهد.

ایجلال از آمدن خانواده فیروزه ناراحت و معذب است و پیش مهمانان خود خجالت میکشد. او عالیه را بیرون آورده و از او میخواهد زودتر بروند.

عالیه شاکی می شود و جواب ایجلال را میدهد. سپس موضوع را به ارتان میگوید. ارتان نیز از عالیه دفاع کرده و ایجلال عصبی می شود.

الوان پیش فیروزه می رود و میگوید که میداند او بخاطر الوان با ارتان ازدواج کرده، اما او یاسین را خفه نکرده و نکشته است. فیروزه میگوید که از موضوع خبر دارد و ارتان عاشق اوست و ارتباطی به ماجرای الوان ندارد.

در خانه، یاشار مقابل عکسهای کودکی فیروزه نشسته و با دیدن آنها گریه میکند و عکس ها را پاره میکند.

شب بعد از تمام شدن مراسم و رفتن مهمانان، فیروزه به اتاق ارتان می رود و طبق قول ارتان که تا زمانی که فیروزه نخواهد به او نزدیک نمی شود، او را بیرون میکند.

آیاز که نگران این مسأله است، با براق تماس میگیرد تا بتواند خبر بگیرد. او با شنیدن صدای ارتان که میخواهد در اتاق مهمان بخوابد، خیالش راحت می شود.

صبح روز بعد، فیروزه و ارتان حاضر شده و به شرکت می روند. ارتان با دیدن آیاز در اتاق خودش جا میخورد و میخواهد او را بیرون کند.

آیاز میگوید که او سهامدار شرکت است و سهم مهوش و عمویش را خریده است. ارتان به شدت عصبانی می شود و شرکت را به هم می‌ریزد.

کسی که به فاروق پول نزول داده بود، دم خانه آمده و پولش را میخواهد. فاروق از او مهلت میگیرد تا بتواند پول را تهیه کند.

یاشار بیرون می رود و با حرفها و کنایه های همسایه ها که تصور میکنند او در ازای آزادی خودش، دخترش را به ارتان داده است، به شدت ناراحت می شود.

او پیش اوندر می رود و با او درد و دل میکند.‌اوندر با اینکه حقیقت را میداند به او چیزی نمی‌گوید.

عالیه که از قبل بابت سند خانه پنهانی با ارتان هماهنگ کرده، به محضر می رود و وکیل ارتان خانه ای که را آنها ساکن هستند، به نام عالیه می زند. عالیه با خوشحالی به خانه برمیگردد‌.
براق آدرس خانه فیروزه را پیدا کرده و به آنجا می رود. سودا در خانه تنهاست و براق به او میگوید که برای بردن لباسهای فیروزه آمده است.

او به اتاق فیروزه رفته و سریع همه جا را می‌گردد تا اثری از آیاز پیدا کند.سپس یک جعبه بزرگ قدیمی پیدا کرده و آن را با خود می برد. او همچنین انگشتر جواهر خودش را به سودا که از آن خوشش امده، میدهد.

آیاز متوجه می شود که هالوک، نگهبان شرکت که اخراج شده بود، فوت کرده است.

او و فیروزه به سمت خانه هالوک می روند تا شاید بتوانند زن او را برای شهادت دادن راضی کنند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 33 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 34  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *