خلاصه داستان سریال شخصیت قسمت ۱۴ + زیرنویس و دوبله
آگاه به اصرار دکترش که خواستار دیدن دختر او بوده، دختری از آشنایان را با خودش به مطب دکتر می برد و او را جای دختر خودش معرفی میکند. او نمیخواهد که زحل متوجه آلزایمر او بشود.
نورا به دنبال اطلاعات دکتر روانشناسی که ده سال پیش در کامبورا کار میکرده و پرونده افق دست او بوده میگردد. او سراغ دکتر می رود. دکتر میگوید که تمام این ده سال منتظر یک پلیس بوده است. او در مورد افق صحبت میکند و میگوید که افق از روز اول میگفته است که مسئولیت آتش سوزی با او بوده است، و بعد از مدتی، مردی پیش او آمده و با تهدید از او خواسته که دیگر پیگیر این پرونده نباشد وگرنه او را نابود میکند. نورا عکس تمامی افراد مرتبط با پرونده آتش سوزی را به دکتر نشان میدهد. او عکس قاضی را به نورا نشان میدهد و میگوید که او بوده است. سپس میگوید که بعد از آن نیز، پلیس جوانی پیش او آمده بوده و پرونده را از او میخواسته است.
نورا به همراه تیم پلیس، آدرس و اطلاعات قاتل لباس گربه ای را پیدا میکنند و به خانه او می روند. فیروز، پلیسی که همدست جمیل بوده است، در خانه قاتل است. او از آمدن پلیس ها شوکه می شود و وانمود میکند که خودش زودتر برای گرفتن قاتل آمده و قبل از ورود آنها او را میکشد. او مقداری پول از خانه قاتل پیدا میکند و پیش جمیل می برد و به او میگوید «طلبت را بگیر، من دیگر برای تو کار نمیکنم.». جمیل بیماری بچه فیروز و مشکلاتش را به او یادآوری میکند و نمیگذارد که او از همکاری با جمیل کنار بکشد.
آگاه، زنی روانشناس را به آپارتمانی که در آن، رستوران و کافه ای دایر است دعوت میکند. او از آن زن با دسته گل استقبال میکند و میگوید «ده سال منتظر تو بودم ». او میگوید که خانه اش در همان آپارتمان است و اصرار دارد با هم به طبقه بالا بروند اما خانم دکتر، میخواهد که ابتدا به کافه بروند. آنها مشغول صحبت هستند که عده ای به کافه میریزند و همه را بیرون میکنند. آگاه از اینکه نتوانسته نقشه اش را عملی کند عصبی می شود.
آخر شب آگاه لباس گربه ای پوشیده و در کوچه ، سه نفری را که آنها را از کافه بیرون کرده بودند، با اسلحه میکشد.