خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۳۷ + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر. در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 37 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

 

سریال هرجایی

سریال هرجایی قسمت 37

میران همراه فیرات، پشت سر ریان و مادرش و گل حرکت می کنند تا میران فرصت پیدا کند با ریان حرف بزند.

این فرصت را گل فراهم می کند! کاری می کند ریان تنها عازم عمارت شود و خودش با مادرش برای خرید بادکنک می رود.

در یکی از کوچه های خلوت، میران خودش را به ریان می رساند و می گوید که باید حرف بزنند.

خودش را به ریان نزدیکتر می کند.

ریان می گوید: «آن روزها که عاشقت بودم گذشت. »

میران به آرامی می گوید: «هرجا بروی تا ابد دنبالت می آیم. »

و ادامه می دهد: «انگشترت را که درآوردی دستت کن! »

ریان با خشم می گوید: «این را دست کسی کن که مال تو باشد. »

میران دست او را می گیرد و به آرامی می گوید: «کسی که مال من است تو هستی نه کس دیگر. می دانم زخمی کردن گونول کار تو نبوده. »

ریان می گوید:: «نه تو، نه هیچکس از اصلان بی ها برایم مهم نیستند. » و با عجله از میران دور می شود.

ولی میران از چشم ها و نگاه های او می فهمد که ریان هنوز او را دوست دارد و به فیرات می گوید: «کمی خیالم راحت شد. خانواده ام همه دروغ می گویند. به تنها کسی که باور دارم ریان است. باید برای جلب اعتماد او کاری انجام دهم. »

یارن به دیدن فیرات می رود و به او می گوید: «می خواهند من را شوهر دهند. کاری بکن! »

فیرات با بی تفاوتی می گوید: «آنقدر دروغ گفته ای که حرفت را باور ندارم. من کاری با حقه بازها ندارم! »

یارن می گوید: «روزی از رفتارت پشیمان خواهی شد! »

وکیل شاداغلوها به نصوخ خبر می دهد که اصلان بی ها مصادره ی اموال را شروع کرده اند و به شرکتشان مامور فرستاده اند.

نصوخ دستش را روی قلبش می گذارد و فریاد می زند: «می کشمت ریان! »

و به محض ورود ریان به خانه به دختر بیچاره هجوم می برد و موهای او را چنگ می زند، با مشت و لگد به جانش می افتد و به التماس های توجه نمی کند.

هاندان سریع به هازار زنگ می زند.

نصوخ فریاد می زند: «تا تو زنده ای هیچ یک از ماها آرامش نخواهیم داشت. آبروی ما را لکه دار کردی و حالا اموال ما را هم به خاطر تو مصادره می کنند. »

ریان با شنیدن این حرف ساکت می شود و ناگهان اسلحه ی نصوخ را برمی دارد و به طرف شرکت اصلان بی حرکت می کند و در طول راه به حرف های میران فکر می کند و مطمئن می شود که همه ی تقصیرها به گردن اوست.

می رود تا کار را یکسره کند.

وارد دفتر می شود و میران که انتظار او را ندارد به طرف او می رود و با دیدن سر و صورت زخمی او می گوید: «کی با تو این کار را کرد؟ »

ریان با خشم می گوید: «تو کرده ای! از زندگی ما بیرون برو. بدبخت کردن من کافی نبود حالا اموال خانواده ی من را مصادره می کنی؟ تو ما را نابود کردی. »

اسلحه را به دست میران می دهد و می گوید: «کاش در رودخانه غرق می شدم. کاش من را در ان کلبه کشته بودی. به خاطر خدا من را بکش تا همه چیز تمام شود. »

میران گریه اش می گیرد و او را در آغوش می کشد و می گوید: «این را بفهم اگر تو نباشی من هم نیستم. »

در این هنگام هازار وارد دفتر می شود و مشت محکمی به صورت میران می کوبد و دخترش را از او جدا می کند.

اسلحه را به طرف قلب میران می گیرد و آماده شلیک می کند و می گوید: «امروز صبح از تو خواستم دست از سر دخترم برداری ولی تو دست بردار نیستی. با کشتن تو به زخم های دخترم مرهم می گذارم و خانواده ام را نجات می دهم. »

ریان بین پدرش و میران قرار می گیرد و به آرامی اسلحه را پایین می آورد و می گوید: «نمی توانی کسی را که نیست بکشی. »

پدرش دست او را می گیرد و با هم از دفتر خارج می شوند.

میران از پشت سر او را صدا می زند و در همان حال تصمیمی می گیرد.

هازار ریان را به خانه می رساند.

زهرا که تازه از جریان باخبر شده گریه کنان دخترش را بغل می کند.

هازار اسلحه را در دست پدرش می گذارد و با خشم می گوید: «هیچ کس با دشمنش هم اینطور رفتار نمی کند. من را بکش و راحتم کن. »

در همین لحظه میران وارد عمارت می شود و همه متعجب نگاهش می کنند.

جلوی نصوخ می ایستد و می گوید: «همه ی اموالتان را پس می دهم، بدهی هایتان را صاف می کنم و به این دشمنی خاتمه می دهم فقط در مقابل ریان را به من بدهید. »

و چشم به ریان میدوزد. همه در بهت و سکوت به میران نگاه می کنند…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 37 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 38 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *