خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 65 + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر. در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 65 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 65

هازار که از حرف ها و حس دخترش نسب به میران مطمئن شده پیش میران می رود و می گوید: «من مطمئن شده ام که دخترم عاشق توست. تو هم اگر او را دوست داری از این انتقامت بگذر.»

میران می گوید: «تو مادرم را از من گرفته ای و این زخمی نیست که عشق من و ریان بتواند آن را التیام بخشد.»

هازار با بغض از او می خواهد که کوتاه بیاید تا دخترش هم احساس خوشبختی کند و قسم می خورد هیچ بدی ای در حق خانواده ی میران نکرده است! و جلو می رود تا دست میران را بگیرد.

میران با چشمان اشک آلود می گوید: «ریان پیدا شده و من انتقامم را خواهم گرفت و بالاخره خانواده ات چهره واقعی تو را خواهند دید و از تو دوری خواهند کرد و آن موقع من را درک خواهی کرد.»

میران و ریان به عمارت برمی گردند و میران از او می خواهد که جزئیات دزدیده شدنش را به خاطر بیاورد تا هرطور شده آن دزدها را پیدا کند. و ریان سعی می کند همه چیز را به خاطر بیاورد تا به میران کمک کند.

صبح زود، وقتی ریان و میران سر میز صبحانه می نشینند بقیه از جایشان بلند می شوند و میران که احساس می کند ریان ناراحت شده است می گوید: «بالاخره ما هم زندگی خوبی خواهیم داشت… ما هم یک زندگی عادی خواهیم داشت و به چیزهایی که در حسرتشان هستیم خواهیم رسید.»

هازار هم همه اهل خانه را جمع می کند و خبر پیدا شدن ریان را می دهد و طبق معمول یارن ناراحت می شود.

آزاد که توسط الیف خبردار شده سریع به خانه می آید و وقتی می فهمد همه قبل از او اطلاع داشته اند ناراحت می شود و فریاد می زند: «شما چحور انسان هایی هستید! من دارم درد می کشم آن وقت همه چیز را از من پنهان می کنید.» هازار رو به او می گوید: «خواهش می کنم فکر ریان را از سرت خارج کن و دنبال زندگی خودت برو.» آزاد با ناامیدی می رود.

میران به روستایی که ریان را به آنجا برده بودند می رود و متوجه می شود همه کسایی که آن شب ملاقات کرده و خبر از ریان گرفته وجود خارجی ندارند و همه چیز نقشه بوده است.

در این بین متوجه می شود که ماشین گلوله باران شده اش هم ناپدید شده است.

سریع به عمارت برمی گردد و این خبر را به عزیزه می دهد و عزیزه می گوید: «من درمورد بازی های هازار به تو هشدار داده بودم. »

میران می گوید: «همین هازار که می گویی من را برد و نشانه های روی ماشین را نشانم داد. »

عزیزه از این حرف او جوش می آورد! میران می گوید: «من فقط می خواهم بدانم چه کسی پشت درهای بسته برای ما نقشه می کشد! »

و از اتاق خارج می شود. پشت سر او ریان وارد اتاق عزیزه می شود. عزیزه با نفرت نگاهش می کند و می گوید: «از وقتی قدم نحست را به این خانه گذاشتی همه بلاها سرمان آمده. حالا چه می خواهی؟ »

ریان یادداشتی را به او می دهد و می  گوید: «این را آدم رباها در جیبم گذاشتند. این نشان می دهد که دزدیده شدن من هم تقصیر توست!»

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 65 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 66 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *