خلاصه داستان سریال ترکی آموزگار (معلم) قسمت 20

در این مطلب خلاصه قسمت 20 سریال آموزگار را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال آموزگار قسمت 12

سریال آموزگار قسمت 20

آکیف به ییلماز زنگ می زند و لیست اسامی ای را به او می دهد تا سراغشان برود و با انها صحبت بکند. ییلماز هم قبول می کند.
بچه هایی که طرف استاد تانر هستند قبول نمی کنند که او می تواند مقصر باشد چون هرکدام مدیون تانری هستند که یا به آنها کمک مالی کرده یا بهشان رسیدگی کرده است.

آتش می گوید: «هرکی خواست میتونه طرف استاد تانر باشه هرکیم خواست طرف استاد آکیف باشه تا مدرک توی ویدیو رو پیدا کنیم! » عده ای دور لپ تاپ جمع می شوند تا مدرکی که استاد آکیف از آن صحبت می کرد را پیدا کنند. گروه دیگر بیرون از کلاس می روند و بعد از کلی صحبت در مورد استاد تانر و آکیف تصمیم می گیرند مدرسه را ترک بکنند چون دیگر دلیلی برای ماندنشان نمانده.
استاد زینب همراه کمیس رییلماز اول به مدرسه می روند و تانر را گوشه ای می برند. زینب با قاطعیت می گوید: «من بالاخره یادم اومد کی اون روز منو تهدید کرد! خود شما. » تانر بدون این که جا بخورد می گوید: «یکم عجیبه، از این طرف خود شما و از طرف دیگر نامزدتون! بذارین بهتون بگم چرا اون روز اومدین دفتر من. یکی از بچه های کلاس به خاطر نمره با شما بحث کرد و سربسته تهدیدتون کرد شما هم شکایتشو پیش من آوردین.

من هرچقدر گفتم که بهتره با آینده بچه بازی نکنین و کوتاه بیاین، شما قبول نکردین و تصمیم گرفتین هم از من و هم از اون بچه شکایت کنین. بقیه ش رو هم خودتون میدونید! » زینب جا می خورد و تانر می گوید: «شما فکر میکنید چطور معلمی بودید؟! کسی که با اکیف دیوانه نامزد میکنه دیگه خودتون بدونید چجور آدمیه! » زینب از حرف های او ناراحت شده و به فکر فرو می رود. او کاملا به خودش شک می کند و حتی به ییلماز می گوید: «من وقتی نمیتونم صددرصد به خودم مطمئن باشم کاری ازم برنمیاد. »
گروهی که پای لپ تاپ نشسته با نگاه کردن به ماشینی که گوشه ی ویدیو پارک شده و دید زدن ماشین تانر از پنجره، می فهمند که ماشین با ماشین او مو نمیزند. از طرف دیگر گروه دیگر سراغ آکیف می روند و از او مدرک معتبرتری می خواهند. آکیف که حالش بد شده تا بخواهد جوابی بدهد روی زمین می افتد. بچه ها دور او جمع می شوند تا ساعتش را بردارند و فرار کنند اما مینه هم سراغ بچه های گروه دیگر می رود و از آنها کمک می خواهد.

بقیه به اتاق استاد اکیف می روند و با بچه های دیگر درگیر می شوند که در این فاصله فیکو، داخل ویدیو آینه ای را می بیند که برای یک لحظه چهره ی استاد تانر را نشان می دهد. او با عجله به اتاق برمی گردد و ویدیو را نشان همه می دهد. بچه ها جا می خورند و اسم تانر را زیر لب می آورند.
ییلماز متوجه می شود لیستی که اکیف داده اسامی دانش اموزانی است که مدرسه را به خاطر جرم رها کرده اند. او سراغ یکی از آنها در زندان می رود. دختر با این که چیزی میداند اما با گفتن این که اگر حرفی بزند هم خودش و هم خانواده اش به دردسر می افتد چیز بیشتری نمی گوید.

ییلماز به همراه زینب به محل کار دانش اموز دیگری می رود. دانش اموز با دیدن استاد زینب خوشحال می شود و با ناراحتی می گوید: «میتونست اون اتفاق برای من بیفته. من معذرت میخوام… » همان لحظه دو نفر با نگاهی ترسناک از پشت سر زینب و ییلماز به دختر خیره می شوند و با نگاهشان او را تهدید می کنند که دختر بدون گفتن حرف دیگری از انجا می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال آموزگار قسمت 20 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال آموزگار قسمت 21  مراجعه فرمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *