خلاصه داستان سریال ترکی آموزگار (معلم) قسمت 21

در این مطلب خلاصه قسمت 21 سریال آموزگار را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال آموزگار قسمت 12

سریال آموزگار قسمت 21

آکیف به تانر زنگ می زند و می گوید که وقت اعترافش فرا رسیده. تانر پیشنهاد می دهد تا همدیگر را جایی ببینند و صحبت کنند.
کمی مانده به ساعت هشت، آکیف رو به دانش اموزانش که حالا او را باور دارند می گوید: «شما به خاطر چیزی که بهش باور داشتین جنگیدین. من به شما احترام میذارم… حالا کمی بعد استاد تانر میاد تو مدرسه و من ازتون میخوام حرف های مارو تو پخش زنده پخش کنید. »

آتش می گوید: «ِیعنی میخواین از استاد تانر حرف بکشین. » و آکیف تاییدش می کند. موقع رفتن همه بچه ها با امیدواری به پای استادشان بلند می شوند و آکیف به آنها لبخند می زند.
تانر وارد سالن مدرسه می شود، آکیف هم روبروی او رفته و می گوید: «من اومدم اینجا تا کثافت کاریاتو رو کنم. تا تو چشمات نگاه کنم وقتی داری حقیقت رو میگی. » تانر اصلا به روی خودش نمی آورد و فقط می گوید: «من آدمی نیستم که به دانش آموزام آسیبی برسونم. » اکیف می گوید: «اما تو حساب اینو نکرده بودی که رویا میاد همه چیزو به من میگه! »

تانر جا می خورد و آکیف ادامه می دهد: «معلمی شغل اصلی تو نیست تو فقط اونو یه کاور برای خودت کردی… به بهونه دادن بورسیه به رویا اونو سمت خودت کشوندی چون مهره ی ارزشمندی براتون بود. چون اون یه قهرمان بود و چمدونش رو تو فرودگاه بررسی نمیکردن، وقتی واسه مسابقات خارج از کشور می رفت، از اون میخواستین چیزی که داخل چمدونه رو تحویل جایی بده و بعدش پول زیادی بهتون میرسید! اما دیگه رویا رو ول نکردین چون به دردتون میخورد و بعد از اون ویدیوی مونتاژ شده رو خودتون درست کردین و از رویا خواستین کاری براتون بکنه تا آبروش تو مدرسه حفظ شه. اما رویا با وجود اون همه تهدیدی که کردین، سرخم نکرد و تهدیدتون کرد! فردای همون روز رویا برای همیشه رفت! »

تانر جا می خورد و دست و پایش را گم می کند اما بعد می گوید: «حالا که شما همه تقصیرارو گردن من انداختین، چطوره حالا که تو پخش زنده هستیم، ویدیویی رو با هم نگاه کنیم که کاملا برعکس همه چیزه! » او ویدیویی را نشان می دهد که دقیقا مردی همراه رویا وارد ساختمانی می شود اما این بار آکیف است که او را همراهی می کند! آکیف پوزخندی می زند و می گوید: «ویدیو درست کردن کاریه که از شما انتظار میره! درست کاری که با رویا کردین! » اما بعد تانر ویدیوی دیگری را نشان او می دهد.

ویدیویی که در آن مادر رویا در مورد مقصر بودن آکیف در مرگ دخترش صحبت می کند. مادر رویا رو به دوربین می گوید که رویا قبل از مرگش گفته بوده که یکی از استادها او را تهدید کرده. مادرش هم به جای این که همه چیز را با پلیس در میان بگذارد دخترش را صبح به مدرسه می فرستد و اتفاقی که نباید می افتد…. اکیف با دیدن این ویدیو به هم می ریزد. او به یاد حرف های دکترش می افتد که گفته بود این بیماری آنقدر سخت است که ممکن است اتفاق های پیش بینی نشده ای بیفتد و حتی آکیف به نزدیکانش هم آسیب بزند.

تانر در حالی که پوزخندی روی لبانش است می گوید: «تو یه مریضی که میخواستی تقصیر رو گردن من بندازی اما من چهره ی واقعی تورو به همه نشون دادم! » آکیف مثل دیوانه از او فاصله می گیرد و اسلحه را به سمتش می گیرد که همان موقع افراد پلیس برای نجات تانر جلو می روند و عاکف با ناراحتی و حالی خراب وارد آتلیه اش می شود.
همه بچه ها از دیدن و شنیدن این حرف ها شوکه شده اند و نمیدانند حقیقت چیست اما گیزم همچنان طرف آکیف است.
آکیف در آتلیه روی زمین می افتد که ناگهان رویا را می بیند که به سمتش می آید. رویا با مهربانی و لبخند به لب به آکیف می گوید: «استاد من هنوزم به شما باور دارم… »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال آموزگار قسمت 21 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال آموزگار قسمت 22  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *