خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 182
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 182 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
صبح در خانه عمر و گلشاد مشغول صحبت در مورد دفنه هستند. عمر میگوید که دوست دارد او نیز خاطرات را بنویسد تا شاید به او کمک کند. گلشاد از این پیشنهاد استقبال کرده و به عمر میگوید که بخ همراه دفنه برای خرید دفتر بیرون بروند. زمرد متوجه می شود که آنها میخواهند بیرون بروند و چون ماجرای دفتر و دفنه را نمیداند، به هوای تفریح دو نفره عمر و گلشاد، خوشحال می شود.
کنعان به بازارچه آمده و عکس عدنان را از مغازه برمیدارد. آلپای میخواهد با او صحبت کند و از کنعان میخواهد که ا رفتن منصرف شود و به فکر آلپای نیز باشد، زیرا او پولی ندارد. کنعان آلپای را مقصر میداند که در این مورد پس انداز نکرده است، زیرا پول زیادی به آنها داده بود. کنعان رو به ادریس نیز میگوید که به فکر زندگی خودش باشد و دیگر با آنها کاری ندارد. سپس می رود. آلپای با حرص به ادریس میگوید که او نیز بیخود اینهمه به کنعان رسیدگی کرده و حالا کنعان ادریس را نیز کنار گذاشته است. ادریس نیز با دلخوری میگوید که لایق این رفتار نبوده است.
زمرد برای سر زدن به نفیسه به خانه سیدعلی می رود. زند ماجرای محمد را میفهمد و از درد دوری عشق حرف می زند. نفیسه با طعنه به او میگوید که او نیز باید عمر و دفنه را در مورد عشق درک کند. زمرد کلافه شده و به خانه می رود.
خلیل و میرزا به کارگاه می روند. ملک از برگشتن میرزا خوشحال می شود. میرزا میگوید که به لطف خدا کنعان که باعث دعوای آنها بود در حال رفتن است و مشکلی دیگر وجود ندارد. ویلدان از اینکه کنعان باعث کدورت بین خلیل و میرزا نیز شده بود جا میخورد.
دفنه و عمر و گلشاد با هم به مغازه ای می روند که دفنه و عمر همیشه از آنجا خرید میکردند. عمر میگوید که حس آشنایی به آنجا دارد و حتی یادش می آید که آنجا قهوه میخوردند. دفنه خوشحال می شود.
آلپای در مغازه دنبال دنبال فلش فیلم آتش سوزی میگردد. او ادریس را میترساند که اگر فلش دست پلیس بیفتد، او نیز شریک جرم است. ادریس میگوید که فلش را داخل کوزه گذاشته بود ، اما کوزه را میگردند و فلش را پیدا نمیکنند. او میگوید که حتما کنعان آن را برداشته است.
کنعان با زینال تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند. زینال ابتدا قبول نمیکند اما سپس به خاطر صاحب مغازه بودن کنعان،به ناچار می رود.
در بازارچه، قدریه برای سیدعلی از غذاهای خودش می برد. سپس با او در مورد کار صبحت کرده و از او میخواهد که مغازه کناری کبابی را به او بدهد تا او نیز برای خودش کاسبی راه بیندازد.او میگوید که دفنه نیز به موسیقی دیگر علاقه ای ندارد و میخواهد همراه قدریه آشپزی کند. سیدعلی که مخالف است، نمیداند باید چه بگوید.
قدریه به سمت داروخانه سیران می رود. دفنه و عمر و گلشاد به بازارچه می روند. سیدعلی با دیدن دفنه در مورد موسیقی سوال میکند و او میگوید که تصمیمش در مورد موسیقی جدی است و میخواهد برای کنکور درس بخواند و این مدت به خاطر اینکه قدریه ناراحت نشود، به او در آشپزی کمک کرده بود. محمود نیز از دفنه میخواهد که باز کردن مغازه را از سر قدریه بیندازد.
زینال پیش کنعان به کافه می رود. کنعان به او میگوید که قصد رفتن دارد و سپس سند مغازه را به زینال داده و میگوید که مغازه را هدیه عروسی به او میدهد. زینال متعجب می شود. کنعان می رود.
قدریه در داروخانه رو به سیران و بانو میگویند که سیدعلی مغازه را میخواهد به او بدهد و او نیز آشپزخانه راه بیندازد. سیران و بانو به او تبریک میگویند.
در کارگاه، حال ملک بد شده و سریع قرص میخورد. خلیل نگران می شود و کنار ملک می آید. ملک میگوید که خوب است و مشکلی ندارد. خلیل به ملک میگوید که دیگر نیازی به صبر کردن نیست و باید ازدواج کنند. ملک نیز لبخند می زند. آنها با هم به بازارچه پیش سیدعلی و جومالی می روند.
خلیل با آنها صبحت کرده و میگوید که آقصد ازدواج با ملک را دارد و از سیدعلی اجازه میخواهد.سیدعلی اجازه میدهد و جومالی نیز تایید میکند و برای آنها آرزوی خوشبختی میکنند. ملک و خلیل خوشحال شده و بلند می شوند تا دستبوسی کنند. ناگهان حال ملک بد شده و از حال می رود. همه دور او جمع می شوند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 182 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 183 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .