خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 199
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 199 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
فوندا در خانه به آلپای میگوید که ملک و خلیل را در بازار دیده است و شاید در حال خرید ازدواج خود هستند. سپس طعنه می زند که در مورد خرید دفنه، آلپای را خبر نکرده اند و شاید برای عروسی نیز مانند خواستگاری، نمیخواهند او را دعوت کنند. آلپای چنین چیزی را قبول ندارد. او فکرش مشغول خلیل و ملک است.
شب جومالی و ویلدان به خانه سیدعلی می روند. جومالی میگوید که آنها میخواهند زودتر عروسی دفنه و عمر را بگیرند، زیرا زمرد مریض است و چنین خواسته ای دارد. ویلدان و ملک میگویند که آنها میخواهند عروسی مناسبی بگیرند و آمادگی ندارند. جومالی میگوید که بهترین ها را برای بچه ها در نظر بگیرند.
در خانه آلپای، او دوباره با خلیل تماس میگیرد و او را تهدید میکند. خلیل به او میگوید که هیچکاری نمیتواند بکند، زیرا طبق قرارداد آنها ازدواج نکرده اند و مانعی وجود ندارد. همان لحظه فوندا به اتاق می آید و آلپای تماس را قطع میکند. فوندا برگه قرارداد را در دست آلپای می بیند و به زور از او میگیرد و میخواند. او شوکه می شود و از آلپای میپرسد که با چه چیزی خلیل را تهدید به گرفتن اموالش کرده است. آلپای جواب نمیدهد و فوندا عصبانی می شود و با او قهر میکند.
در خانه، ویلدان با عمر صحبت میکند و میگوید که به خاطر او و دفنه در آن خانه میماند. عمر خوشحال می شود.
همه در حال تدارکات عروسی هستند و برای خرید و آماده سازی می روند. ملک و ویلدان و دفنه برای خرید لباس عروس می روند. جومالی مشغول پختن باقلواهای عروسی است. عمل و دفنه کارت دعوت عروسی را برای آلپای می برند.
روز عروسی فرا می رسد. دفنه حاضر شده و با لباس عروس وارد اتاق می شود. کرم و ملک با دیدن او خوشحال شده و بغض میکنند. همگی منتظر رسیدن خانواده داماد هستند.
در خانه آلپای حاضر شده و از فوندا میخواهد که همراهش برود، اما فوندا قبول نمیکند. پستچی دم در آمده و نامه احضاریه دادگاه برای طلاق را به آلپای میدهد. آلپای از این کار فوندا کلافه می شود. فوندا میگوید که حاضر نیست با فردی دروغگو و پنهانکار زندگی کند. آلپای که دیگر چاره ای ندارد، به فوندا میگوید که او اهدا کننده ملک بوده است. فوندا از اینکه آلپای با چنین چیزی خلیل را تهدید میکند، شوکه و عصبی می شود. آلپای میگوید که او به فکر آینده خودشان است و باید پولی به دست بیاورد، زیرا کنعان دیگر مانند سابق به او پول نمیدهد.
خانواده جومالی با ساز و دهل، دم خانه سیدعلی می روند و همه در حیاط مشغول رقص و شادی و شوند. سیدعلی دفنه را از اتاق بیرون آورده و تحویل خانواده داماد می دهد. همگی با هم به سمت تالار عروسی می روند.
کنعان در مغازه یک کیف پیدا میکند که متعلق به آلپای است. او از ادریس میخواهد که قفل کیف را باز کند. داخل کیف، برگه های آزمایش اهدای مغز استخوان است. کنعان با بیمارستان تماس میگیرد و شرایط اهدا را میپرسد. او متوجه می شود که آلپای نیز دقیقا پنج روز به بهانه مزایده ناپدید شده بود و وقتی به دعوا و مشکل او با خلیل فکر میکند، متوجه ماجرا می شود.
در مراسم عروسی، خلیل با ناراحتی گوشه ای ایستاده است. جومالی به او میگوید که به زودی نوبت او می شود. خلیل میگوید که بهتر است برای او خیالبافی نکنند. سپس می رود. جومالی جا میخورد.
آلپای و فوندا به مراسم می روند. او مدام به خلیل طعنه می زند. خلیل از او میخواهد که مراسم عروسی دخترش را خراب نکند. ملک جلو می آید و علت بحث آنها را می پرسد. آلپای با پوزخند به خلیل میگوید که ملک باید همه چیز را بداند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 199 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 200 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .