خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 17

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 17 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال بچه قسمت 17

علی کمال، شعله را برای شام بیرون می برد تا کمی با هم وقت بگذرانند.

آسیه چند بار با شعله تماس میگیرد، اما شعله مقابل علی کمال تلفن را جواب نمی‌دهد.

علی کمال نسبت به تماسهای شعله مشکوک می شود.

حسن، از ترس اینکه آسیه برای شکایت از آکچا پیش پلیس نرود، به او اجازه رفتن از خانه امینه را نمی‌دهد و میگوید که تا پیدا شدن آکچا و افه او باید همانجا بماند.

خود حسن نیز آنجاست و آسیه بخاطر اینکه حسن کمی خونریزی کرده است، نگران اوست.

هنگامی که آسیه و امینه در حال صحبت با یکدیگر هستند، حسن بین حرفهای امینه می شنود که علی کمال پدر افه نیست.

در هتل، آکچا سفارش غذا داده و بعد از شام، به افه شکلات میدهد.

نیمه شب، افه با گریه بیدار شده و آکچا متوجه می شود که او تب دارد و بدنش قرمز شده.

افه از حال می رود. آکچا با دستپاچگی با شعله تماس میگیرد .

شعله متوجه می شود که او شکلات خورده و حساسیت داشته است.

او سریع داروی افه را برداشته و به سمت هتل می رود.

علی کمال رفتن شعله را میبیند و تعقیبش میکند.

شعله داخل اتاق رفته و داروی افه را تزریق میکند.

او و آکچا مشغول بحث هستند که علی کمال از راه می رسد و با اصرار از شعله میخواهد که در اتاق را باز کند.

شعله و آکچا، افه را پایین تخت پنهان می‌کنند.

شعله به دروغ به علی کمال میگوید که آکچا به پول احتیاج داشته و برای همین به آنجا آمده است.

سپس آنها به خانه برمی‌گردند. در خانه امینه، آسیه بین حرفهای حسن متوجه می شود که خانواده ای بد ذات او را به فرزندخواندگی گرفته و او را اذیت کرده بودند.

آسیه ناراحت شده و گریه اش می گیرد.

صبح، شعله مشغول جمع کردن چمدان است و علی کمال سراغ افه را میگیرد.

آکچا به نمایشگاه رفته و ماشینش را می‌فروشد.

دوست حسن به همان نمایشگاه آمده و با دیدن ماشین آکچا، سریع با حسن تماس میگیرد.

حسن پیش صاحب نمایشگاه آمده و می فهمد که آکچا و افه در مورد خرید بلیت و رفتن از شهر صحبت میکردند، ولی آنها نمی‌دانند که آکچا به کجا رفته است.

آسیه از اینکه افه را از دست داده است به شدت ناراحت شده و نمی‌داند به علی کمال باید چه چیزی بگوید.

در ترمینال، افه مشغول بازی با گوشی آکچا است.

گوشی زنگ می‌خورد و افه جواب میدهد.

حسن از صداهای ترمینال متوجه می شود که آنجا کجاست.

افه و آکچا سوال اتوبوس می شوند. قبل از حرکت اتوبوس، حسن به آنجا رسیده و آکچا و افه را پیاده میکند.

آسیه با ناراحتی و گریه به خانه می رود و به علی کمال میگوید که اکچا، افه را دزدیده است.

علی کمال عصبانی شده و شروع به دعوا میکند.

او با تعجب بخاطر ملاقات دیشب شعله و آکچا، به او خیره می شود.

همان لحظه، آکچا داخل حیاط خانه آمده و افه را تحویل میدهد و سپس بیرون می آید.

علی کمال با عصبانیت دنبال او می رود و از آکچا توضیح میخواهد.

حسن جلوی علی کمال را میگیرد و میگوید که آکچا مقصر نیست و او باید از مادر و زنش حساب پس بگیرد.

سپس در گوش علی کمال میگوید که از آسیه شنیده است که او، پدر افه نیست.

علی کمال شوکه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 17 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 18 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *